• (1)تعریف: the art, sport, or practice of sparring with swords or swordlike instruments.
• (2)تعریف: material used for fences.
• (3)تعریف: avoidance of giving straightforward answers.
جمله های نمونه
1. fencing was a part of german college education
شمشیربازی جزیی از آموزش دانشگاهی آلمان ها بود.
2. a fencing exhibition
نمایش شمشیر بازی
3. I did a bit of fencing while I was at college.
[ترجمه گوگل]زمانی که در دانشگاه بودم کمی شمشیربازی انجام دادم [ترجمه ترگمان]وقتی تو دانشگاه بودم یکم شمشیر بازی کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They ended up ripping down perimeter fencing and tussling with the security staff.
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت نرده های محیطی را پاره کردند و با کارکنان امنیتی درگیر شدند [ترجمه ترگمان]اونا به محوطه شمشیر زدن و چوب زدن با کارکنان امنیتی تموم شدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The factory is surrounded by electric fencing.
[ترجمه مهر] کارخانه با حفاظ های الکتریکی احاطه شده
|
[ترجمه گوگل]اطراف کارخانه با حصار برقی احاطه شده است [ترجمه ترگمان]این کارخانه توسط fencing الکتریکی احاطه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Stop fencing with me answer my question!
[ترجمه گوگل]با من شمشیربازی را متوقف کن به سوال من جواب بده! [ترجمه ترگمان]با من شمشیر بازی نکن! سوالم رو جواب بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fencing has been delivered to the site.
[ترجمه گوگل]نرده به محل تحویل داده شده است [ترجمه ترگمان]شمشیربازی به محل تحویل داده شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is famous at fencing.
[ترجمه گوگل]او در شمشیربازی مشهور است [ترجمه ترگمان]در شمشیربازی معروف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The entire complex is surrounded by 10-foot-high chain-link fencing.
[ترجمه گوگل]کل مجموعه توسط حصارهای زنجیره ای به ارتفاع 10 فوت احاطه شده است [ترجمه ترگمان]کل مجموعه توسط شمشیربازی با زنجیر ۱۰ فوتی احاطه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He proposed fencing the homeless out of their encampment in Golden Gate Park.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد بی خانمان ها را از اردوگاهشان در پارک گلدن گیت حصار بکشند [ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بی خانمان ها را از اردوگاه در پارک گلدن گیت بیرون کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Laid out as a patio garden, with tall fencing all around and various shrubs, plants and an ornamental pond.
[ترجمه گوگل]بهعنوان یک باغ پاسیو، با حصارهای بلند دور تا دور و درختچههای مختلف، گیاهان و حوض زینتی [ترجمه ترگمان]مانند یک باغ حیاط خلوت، با شمشیر بلند و بوته های فراوان، گیاهان و یک استخر شیک، با شمشیر بازی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He performed a brief mime of some one fencing.
[ترجمه گوگل]او یک میم کوتاه از یک شمشیربازی انجام داد [ترجمه ترگمان]در این موقع از یک شمشیر بازی در شمشیربازی به میان آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was also taking fencing, just because it was new and different.
[ترجمه گوگل]او همچنین شمشیربازی می گرفت، فقط به این دلیل که جدید و متفاوت بود [ترجمه ترگمان]او همچنین شمشیر بازی در دست داشت، فقط به خاطر اینکه جدید و متفاوت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دفاع (اسم)
answer, munition, advocacy, defense, pleading, vindication, apologia, replication, fencing, pale
نرده (اسم)
balustrade, railing, fencing, rail, parapet, paling, list, pale
• art of sword fighting; fences; material for constructing fences; use of witty remarks to avoid answering direct questions fencing is a sport in which two competitors fight using very thin swords. fencing is also materials used to make fences. see also fence.
پیشنهاد کاربران
Buy or sell ( stolen goods ) . مال خری، خرید و فروش کالای دزدی، آب کردن مال دزدی.
fencing ( ورزش ) واژه مصوب: شمشیربازی تعریف: ورزشی مستقل یا یکی از مواد پنج گانة نوین که در آن فرد با شمشیر در برابر حریف دست به دفاع و حمله می زند و مجموع امتیازات به دست آمدة برنده را مشخص می کند