fen

/fen//fen/

معنی: مرداب، باطلاق، سیاه اب، زمین ابگیر
معانی دیگر: (زمین گود و مسطح و باتلاقی) لشاب زار، تالاب زار، کول زار، باتلاق، فن (یکان پول کشور چین برابر با یک صدم یوان yuan)، سیل گیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a low-lying, marshy tract of land; bog.
مشابه: marsh, mire, morass, quagmire
اسم ( noun )
• : تعریف: the smallest monetary unit of the People's Republic of China. (Cf. yuan, renminbi.)

جمله های نمونه

1. She was deflated when Fen made no comment on her achievement.
[ترجمه گوگل]زمانی که فن هیچ اظهارنظری در مورد دستاورد او نکرد، او از باد فرو رفت
[ترجمه ترگمان]او خالی شد و هیچ توضیحی درباره موفقیت او نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Fen had a loud voice that grated on her ears.
[ترجمه گوگل]آقای فن صدای بلندی داشت که به گوشش می‌خورد
[ترجمه ترگمان]آقای Fen صدای بلندی داشت که گوش هایش را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The national heroine of the day was Xing Fen, winner of the first Gold medal of the Games.
[ترجمه گوگل]قهرمان ملی روز زینگ فن، برنده اولین مدال طلای بازی ها بود
[ترجمه ترگمان]قهرمان ملی این روز Xing Fen بود که برنده نخستین مدال طلا در این بازی ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She wanted Fen to put out his hand again - this time to pull her closer - into that bunk with him.
[ترجمه گوگل]او می‌خواست فن دوباره دستش را دراز کند - این بار تا او را نزدیک‌تر کند - با خودش در آن تختخواب
[ترجمه ترگمان]می خواست دوباره دستش را دراز کند - این بار او را با خودش به آن تخت نزدیک تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As instructed, she gave Fen two or three minutes' warning and felt the boat change direction and nudge the bank.
[ترجمه گوگل]طبق دستور، دو یا سه دقیقه به فن اخطار داد و احساس کرد که قایق جهتش را تغییر می‌دهد و بانک را تکان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]همان طور که دستور داده شده بود، سه یا سه دقیقه مهلت داد و احساس کرد که قایق تغییر مسیر می دهد و بانک را هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She heard Fen groan his own unbearable delight.
[ترجمه گوگل]او شنید که فن ناله می کرد از لذت غیرقابل تحملش
[ترجمه ترگمان]صدای ناله و ناله اش به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What the people wanted on the fen was what they had already: grazing.
[ترجمه گوگل]آنچه مردم روی مرغ می خواستند همان چیزی بود که قبلاً داشتند: چرا
[ترجمه ترگمان]آنچه مردم روی زمین می خواستند همان چیزی بود که آن ها قبلا داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was then that she couldn't put Fen out of her mind.
[ترجمه گوگل]در آن زمان بود که او نتوانست فن را از ذهنش دور کند
[ترجمه ترگمان]آن وقت بود که نمی توانست ذهنش را از ذهن او بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How much further would Fen decide to travel?
[ترجمه گوگل]فن چقدر بیشتر تصمیم می گیرد سفر کند؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر باید تصمیم بگیرند سفر کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And before Fen could answer her question a dark bulk moved out of the shadows into their path.
[ترجمه گوگل]و قبل از اینکه فن بتواند به سؤال او پاسخ دهد، بخش تاریکی از سایه ها به سمت آنها حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]و پیش از آن که Fen پاسخ او را بدهد، هیکل سیاهی از سایه سایه ها خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fen seemed to be in an amiable mood today.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید فن امروز در حال و هوای دوستانه ای است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که امروز حال و هوای خوش و مطبوعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fen removed the cloth and peered closely at her head.
[ترجمه گوگل]فن پارچه را برداشت و از نزدیک به سر او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]Fen پارچه را برداشت و با دقت به سرش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If Fen entered the galley for any reason, the curtain was not sufficient barrier to muffle the sound of sobbing.
[ترجمه گوگل]اگر فن به هر دلیلی وارد گالری می شد، پرده سد کافی برای خفه کردن صدای هق هق نبود
[ترجمه ترگمان]اگر Fen به هر دلیلی داخل کشتی می شد، پرده کافی نبود تا صدای هق هق گریه اش را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fen had seen her angry before, but never so angry that she had lashed out physically as well as verbally.
[ترجمه گوگل]فن قبلاً او را عصبانی دیده بود، اما هرگز آنقدر عصبانی نبود که به‌طور فیزیکی و کلامی به او حمله کند
[ترجمه ترگمان]Fen قبلا او را خیلی عصبانی دیده بود، اما هرگز چنان خشمگین نشد که از نظر فیزیکی چنان با هم برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرداب (اسم)
backwater, marsh, swamp, lagoon, fen, morass, quagmire, mere, laguna, swampland

باطلاق (اسم)
flow, hag, marsh, fen, bog, mire

سیاه اب (اسم)
marsh, swamp, fen, bog, dirty water, moss

زمین ابگیر (اسم)
fen

تخصصی

[عمران و معماری] لجنزار - باتلاق - توربزار - خلنگزار
[زمین شناسی] زمین آبگیر سیل گیر؛ لجن زار؛ مرداب؛ زمین مملو از آب و باتلاقی و اسفنجی که حاوی پوشش گیاهی در حال واپاشی قلیایی است و بوسیله نی ها، که ممکن است تبدیل به تورب شوند، تشخیص داده می شود. برخی اوقات فروچاله های نواحی کارستی دیده می شود. مقایسه شود با: باتلاق.
[خاک شناسی] پوداب
[آب و خاک] باتلاق مانداب

انگلیسی به انگلیسی

• wet land, swamp, marsh
an area of low, flat, very wet land is referred to as the fens or as fen.

پیشنهاد کاربران

fen ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: پوداب
تعریف: تالاب سرشار از پوده که حاصل زهکشی خاک های معدنی مجاور است و پوشش گیاهی درختی و درختچه ای و علفی دارد

بپرس