femur

/ˈfiːmər//ˈfiːmə/

معنی: استخوان ران، ران حشره، فخذ
معانی دیگر: (کالبد شناسی) استخوان ران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: femora, femurs
مشتقات: femoral (adj.)
(1) تعریف: the long bone in the leg in primates, or the hind leg in quadrupeds, extending from the pelvis to the knee; thighbone.

(2) تعریف: the third segment of an insect leg.

جمله های نمونه

1. Fig. 8 Relative completeness of the humerus and femur compared.
[ترجمه گوگل]شکل 8 کامل بودن نسبی استخوان بازو و استخوان ران مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]شکل ۸: تکمیل نسبی استخوان بازو و استخوان ران در مقایسه با آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I broke my femur.
[ترجمه گوگل]استخوان رانم شکست
[ترجمه ترگمان] من femur رو شکوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hip and femur bones were fused together and no movement was possible at that joint.
[ترجمه گوگل]استخوان های لگن و استخوان ران به هم جوش خوردند و هیچ حرکتی در آن مفصل امکان پذیر نبود
[ترجمه ترگمان]استخوان های کفل و استخوان ران با هم ترکیب شدند و هیچ حرکتی در آن مفصل امکان پذیر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is femur head necrotic is there method cure on present medical technology?
[ترجمه گوگل]آیا سر فمور نکروزه است آیا روش درمانی بر اساس تکنولوژی پزشکی فعلی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا necrotic head سر استخوان در حال حاضر روش درمانی برای این تکنولوژی پزشکی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Got femur head how necrotic disease treated?
[ترجمه گوگل]سر فمور را گرفتید که چگونه بیماری نکروزه درمان می شود؟
[ترجمه ترگمان]یه سر استخوان ران چطور درمان کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The femur was fairly long, an advanced Homo-like trait, but the forearm was long too, a more apelike feature.
[ترجمه گوگل]استخوان ران نسبتاً بلند بود، یک صفت پیشرفته شبیه همو، اما ساعد نیز بلند بود، یک ویژگی میمون مانند
[ترجمه ترگمان]استخوان ران نسبتا بلند بود، یک ویژگی پیشرفته انسان مانند، اما ساعد دراز بود و ویژگی apelike داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The top segment of each leg, the femur, is attached to a small part called the trochanter.
[ترجمه گوگل]قسمت بالایی هر پا، استخوان ران، به قسمت کوچکی به نام تروکانتر متصل است
[ترجمه ترگمان]قسمت بالای هر پا، استخوان ران به بخش کوچکی به نام the متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The labrum acts like a socket to hold the ball at the top of your thighbone (femur) in place.
[ترجمه گوگل]لابروم مانند یک حفره عمل می کند تا توپ را در بالای استخوان ران (فمور) در جای خود نگه دارد
[ترجمه ترگمان]labrum مثل یک سوکت برای نگه داشتن توپ در بالای سر (ران)شما در مکان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Feel that Mr Twill may be called upon to lay down his femur after all.
[ترجمه گوگل]احساس کنید که ممکن است از آقای تویل خواسته شود تا استخوان ران خود را زمین بگذارد
[ترجمه ترگمان]احساس می کنید که آقای Twill می تواند استخوان ران خود را دراز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The horizontal axis has the most frequently preserved part of the bone, namely the distal humerus and proximal femur.
[ترجمه گوگل]محور افقی بیشترین قسمت استخوان را دارد، یعنی استخوان بازو و پروگزیمال فمور
[ترجمه ترگمان]محور افقی بیش ترین قسمت استخوان را دارد، یعنی استخوان بازو و استخوان رانی مجاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But can not phone him from Twills as Mr Twill would insist on shinning up drainpipe himself and break femur.
[ترجمه گوگل]اما نمی توان از Twills با او تماس گرفت زیرا آقای Twill اصرار دارد که خودش لوله تخلیه را بچرخاند و استخوان ران را بشکند
[ترجمه ترگمان]اما چون آقای Twill اصرار خواهد کرد که به خودش فشار بیاورد و استخوان ران را بشکند، نمی تواند از Twills به او تلفن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It sheared through bone and muscle alike, the strident snapping of the femur reverberating inside the room.
[ترجمه گوگل]از میان استخوان و ماهیچه به طور یکسان قیچی می‌کند، ضربه محکم استخوان ران در داخل اتاق طنین‌انداز می‌شود
[ترجمه ترگمان]با قیچی کردن استخوان و عضله و استخوان ران که در داخل اتاق پیچید، خرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fig. 8 shows the percentage abundance of complete bones for the humerus plotted against the femur.
[ترجمه گوگل]شکل 8 درصد فراوانی استخوان‌های کامل استخوان بازو را نشان می‌دهد که در برابر استخوان ران رسم شده است
[ترجمه ترگمان]شکل ۸، درصد فراوانی از استخوان های کامل برای استخوان بازو را که بر روی استخوان ران رسم شده است را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The glittering blue thigh had articulated sharply in the middle, shortening along its length and snapping the femur within.
[ترجمه گوگل]ران آبی پر زرق و برق به شدت در وسط مفصل شده بود، در طول آن کوتاه شده بود و استخوان ران را در داخل کوبیده بود
[ترجمه ترگمان]ران درخشان و درخشان در وسط به صدا درآمده بود و در طول آن لوله را لوله می کرد و استخوان ران را گاز می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان ران (اسم)
femur, thighbone

ران حشره (اسم)
femur

فخذ (اسم)
femur, thigh

تخصصی

[زمین شناسی] ران. سومین و غالباً بزرگترین مفصل پای حشرات. الف) استخوان ران یک چهارپا. ب) بخش سوم پای یک عنکبوت که بندگاه کپل را با بخش مقدم (بند دوم پای حشره، یا برجستگی استخوان ران) و بندگاه زانو با بخش بعدی را تشکیل می دهد. (کاسه زانو یا کشکک) ج) مفصلی که به متعلق به بخش پروکزیمال یک اندام ثانویه prosomal یک مروستوم می باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• thigh bone (anatomy)
your femur is the large bone in the upper part of your leg.

پیشنهاد کاربران

thigh bone / femur = استخوان ران
femur
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

استخوان ران A thigh bone
She ended up with a shattered femur after the race
استخوان ران

بپرس