femininity culture

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
فرهنگ زنانگی / فرهنگ زنانه / هنجارهای اجتماعی زنان
در زبان محاوره ای:
رفتارها و نقش هایی که جامعه برای زن ها تعریف کرده / سبک زنونه ی جاافتاده
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – نقش های جنسیتی ) :**
مجموعه ای از باورها، رفتارها، و انتظارات اجتماعی درباره ی اینکه �زن بودن� یعنی چه؛ شامل لطافت، مراقبت، زیبایی، اطاعت، و نقش های خانوادگی
مثال: Femininity culture often encourages women to prioritize appearance and emotional sensitivity.
فرهنگ زنانگی معمولاً زن ها رو تشویق می کنه که ظاهر و حساسیت احساسی رو در اولویت بذارن.
2. ** ( فرهنگ سازی – رسانه و خانواده ) :**
این فرهنگ از طریق رسانه، تربیت خانوادگی، آموزش، و دین منتقل می شه و در هر جامعه شکل متفاوتی داره
مثال: In some cultures, femininity is linked to modesty and domesticity.
در بعضی فرهنگ ها، زنانگی با حیا و خانه داری گره خورده.
3. ** ( انتقادی – فمینیسم و بازتعریف ) :**
فمینیست ها و نظریه پردازان جنسیت، فرهنگ زنانگی را به عنوان ساختاری اجتماعی بررسی می کنند که می تواند محدودکننده یا قابل بازتعریف باشد
مثال: Judith Butler argues that femininity is performative, not innate.
جودیت باتلر معتقده زنانگی نمایشی ست، نه ذاتی.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
gender norms – feminine ideals – womanhood culture – traditional femininity – female - coded behavior
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در فرهنگ غربی، **Femininity Culture** هم زمان هم با زیبایی، لطافت، و مراقبت تعریف می شه، هم با نقدهایی درباره ی کلیشه سازی و محدودیت نقش ها.
در فضای آنلاین، این فرهنگ گاهی با زیبایی شناسی هایی مثل **tradwife**, **soft girl**, یا **hyper - feminine** بازنمایی می شه.