fellow traveller


معنی: مصاحب

مترادف ها

مصاحب (اسم)
companion, consort, confabulator, fellow traveller

پیشنهاد کاربران

( به ویژه در مورد احزاب کمونیست - کسی که عضو حزب نیست ولی هواداری می کند ) هوادار ، سمپات
به کسی که عضو گروه یا حزبی نیست اما ( خصوصا حزب کمونیست ) اما با سیاست های حزب، همدلی دارد.
همسفر

بپرس