fell on

انگلیسی به انگلیسی

• chanced upon; met with (hard times, etc.); attacked, assaulted

پیشنهاد کاربران

- افتادن روی، سقوط روی
- برخورد به
One of the tree branches fell on the roof of my car
یکی از شاخه های درخت روی سقف ماشینم افتاد
شکست خوردن

بپرس