معنی: تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز، وانمود کردنمعانی دیگر: (در مشت زنی یا عملیات جنگی ـ برای گمراه سازی حریف تظاهر به حمله کردن) تک نمایی، حمله ی دروغی، حمله ی وانمودین، وانمودگری، فریبکاری، (ارتش و مشت زنی و شمشیر بازی و غیره) حمله ی دروغین کردن، تک نمایی کردن، حمله ی وانمودین کردن، وانمودگری کردن، فریبکاری کردن، خدعه
• (1)تعریف: a movement or thrust in a misleading direction, or a slight attack at a misleading point, to draw one's opponent away from the real target, as in sports or military combat. • مشابه: diversion, dodge, fake, shift
• (2)تعریف: a pretense or false appearance of doing something, intended to mislead or divert attention.
- She made a feint of looking at her watch to avoid appearing interested in the unfolding scene.
[ترجمه گوگل] او ظاهراً به ساعت خود نگاه می کرد تا از ظاهر شدن علاقه مند به صحنه آشکار نشود [ترجمه ترگمان] او وانمود کرد که به ساعتش نگاه می کند تا به این صحنه آشکار نشود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: feints, feinting, feinted
• : تعریف: to move or attack so as to mislead an opponent away from the real objective. • مشابه: fake
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1)تعریف: to fool or influence by feinting.
- I feinted my opponent out of position.
[ترجمه گوگل] من حریفم را از موقعیت خارج کردم [ترجمه ترگمان] من حریف رو از موقعیت بیرون آوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to make a feint of; pretend.
- The general feinted an attack on the left flank.
[ترجمه گوگل] ژنرال تظاهر به حمله به جناح چپ کرد [ترجمه ترگمان] ژنرال به جناح چپ حمله کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the movement of enemy tanks was no more than a feint
جنبش تانک های دشمن چیزی جز وانمود نبود.
2. The contest becomes mainly one of feint and counterfeint.
[ترجمه گوگل]این مسابقه عمدتاً به مسابقه ای از جنس و تقلب تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]این رقابت اساسا یکی از feint و counterfeint است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Make a feint in the east but hit in the west.
[ترجمه گوگل]در شرق یک تظاهر ایجاد کنید اما در غرب ضربه بزنید [ترجمه ترگمان]یه حمله به سمت شرق پیدا کن اما به غرب ضربه بزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He produced a brilliant feint, passed two defenders, and smashed the ball into the net.
[ترجمه گوگل]او ظاهری درخشان ایجاد کرد، دو مدافع را پاس داد و توپ را به تور کوبید [ترجمه ترگمان]او با زیرکی فوق العاده ای از دو مدافع عبور کرد و توپ را به تور انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. One might well conclude the dismissal was a feint, a hollow gesture to allay perceived public outrage.
[ترجمه گوگل]به خوبی می توان نتیجه گرفت که اخراج یک ظاهر ظاهری، یک حرکت توخالی برای کاهش خشم عمومی بود [ترجمه ترگمان]هرکس می توانست این عمل را عملی کند، یک حرکت نیرنگ آمیز و یک دست خالی برای تسکین دادن خشم مردم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One false feint to the groin, then up and round in a semi-arc to slice the enemy between helmet and hauberk.
[ترجمه گوگل]یک تظاهر دروغین به کشاله ران، سپس بالا و دور به صورت نیمه قوس برای برش دادن دشمن بین کلاه ایمنی و هاوبرک [ترجمه ترگمان]یک حمله دروغین به کشاله ران، سپس بالا و پایین رفت تا دشمن را بین کلاه خود و زره ببندد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And while they feint at shadows, I will be busy with the substance.
[ترجمه گوگل]و در حالی که آنها در سایه ها تظاهر می کنند، من مشغول ماده خواهم بود [ترجمه ترگمان]و در حالی که آن ها در سایه کمین کرده بودند، من با این ماده مشغول خواهم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However, Gallade unleashes a Feint and in one hit faints the fire horse.
[ترجمه گوگل]با این حال، گالاد یک فینت را رها می کند و در یک ضربه اسب آتش را بیهوش می کند [ترجمه ترگمان]با این حال، Gallade حمله را رها می کند و در یکی از آن ها بر اسب آتش ضربه می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No. 10 is striking a feint Ball.
[ترجمه گوگل]شماره 10 به یک توپ ظاهری ضربه می زند [ترجمه ترگمان] نه، ده دقیقه دیگه داره به یه توپ دیگه حمله می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The enemy was at first deceived by feint on Berlin, but not for long enough.
[ترجمه گوگل]دشمن در ابتدا با ظاهرسازی در برلین فریب خورد، اما نه برای مدت طولانی [ترجمه ترگمان]دشمن ابتدا فریب او را در برلن فریب داده بود، اما نه به اندازه کافی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The boy made a feint of studying hard, though actually he was listening to the radio.
[ترجمه learner] پسر وانمود کرد سخت درس میخواند اما در حقیقت داشت رادیو گوش می داد
|
[ترجمه گوگل]پسر به سختی درس می خواند، هرچند در واقع داشت به رادیو گوش می داد [ترجمه ترگمان]پسر با اینکه داشت به رادیو گوش می داد، شروع به مطالعه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sunset provision was just a feint to make them look affordable.
[ترجمه گوگل]تدارک غروب آفتاب فقط ظاهری بود که آنها را مقرون به صرفه جلوه دهد [ترجمه ترگمان]مقررات غروب تنها یک نیرنگ بود تا آن ها را مقرون به صرفه جلوه دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Feint feint, preventing your target from attacking for 2 seconds.
[ترجمه گوگل]ظاهری ظاهری، از حمله به هدف به مدت 2 ثانیه جلوگیری می کند [ترجمه ترگمان]حمله انحرافی، مانع از حمله به مدت ۲ ثانیه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With lightning feint, one after another pair finally seized hold and began to grapple.
[ترجمه گوگل]با تظاهر رعد و برق، بالاخره یکی پس از دیگری جفت ها را گرفتند و شروع به دست و پنجه نرم کردند [ترجمه ترگمان]یکی پس از آن که دو نفر دیگر حمله را آغاز کردند، یکی پس از دیگری دست او را گرفت و شروع به گلاویز شدن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We adopted the strategy of making a feint to the east but attacking in the west.
[ترجمه گوگل]ما استراتژی ساختن تظاهر به شرق اما حمله در غرب را اتخاذ کردیم [ترجمه ترگمان]ما این استراتژی را برای حمله به شرق به راه انداختیم، اما حمله به غرب را آغاز کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
represent, assume, sham, look, affect, feign, pretend, fake, seem, feint, simulate, put on, dissemble, lead on, personate
تخصصی
[فوتبال] تظاهر کردن
انگلیسی به انگلیسی
• deception; diversionary tactic; pretense deceive; perform a diversionary tactic; pretend in a fight or battle, a feint is a misleading action or movement which is intended to deceive your opponent. count noun here but can also be used as a verb. e.g. green feinted with his right.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A deceptive or misleading move; trick 🥊 🔍 مترادف: Deception ✅ مثال: The boxer used a feint to distract his opponent before delivering a powerful punch.
A feint is a deceptive maneuver used to distract or mislead an opponent. It is a tactic that involves making a false attack or movement to divert the attention of the enemy. یک مانور فریبنده برای منحرف کردن یا گمراه کردن حریف. ... [مشاهده متن کامل]
یک تاکتیک که شامل انجام یک حمله یا حرکت ساختگی برای منحرف کردن توجه دشمن است. مثال؛ For example, in a game of chess, a player might make a feint by moving a piece to a certain position to make the opponent think they are planning to attack, when in reality, they have a different strategy in mind. In a military context, a feint might involve creating a diversionary attack to draw the enemy’s forces away from the main objective. In a sports game, a player might use a feint to trick their opponent into thinking they are going in one direction, and then quickly change direction to gain an advantage.
حرکت دروغین ( کردن )
عرض اندام
وانمود کردن به حرکتی در جنگ یا بازی ولی خلاف آن حرکت را انجام دادن . یعنی فریب دادن همبازی در بازی یا دشمن در جنگ
تمارض کردن
E. g. Callas feinted to pass the ball and then shot it into the net
حمله ی الکی، نمایش، فیلم بازی کردن
auto feint = تظاهر خودکار که در بازیِ pes کاربرد داره