feel pressure

پیشنهاد کاربران

🔹 کلمه: feel pressure
🟦 نوع: فعل اسم ( verb noun )
🟧 معنی فارسی: احساس فشار کردن، احساس تحت فشار بودن
🟨 کاربرد: برای اشاره به زمانی که فرد در شرایط استرس زا قرار می گیرد و احساس می کند که چیزی او را محدود یا تحت فشار قرار داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

🧠 نکات گرامری:
✔️ feel pressure معمولاً در موقعیت های استرس زا به کار می رود که فرد در حال تجربه فشار روانی یا فیزیکی است
✔️ این عبارت بیشتر برای توصیف احساسات فرد در زمانی که تحت فشار است استفاده می شود
🔸 مثال های انگلیسی ترجمه فارسی:
She feels pressure to succeed in her career.
⟶ او احساس فشار می کند تا در شغلش موفق شود.
I feel pressure before important exams.
⟶ من قبل از امتحانات مهم احساس فشار می کنم.
He feels pressure to meet deadlines at work.
⟶ او برای رسیدن به مهلت های مقرر در کارش احساس فشار می کند.

تحت فشار بودن
Feel pressure from someone to do something
( Phrasal verb ) :
احساس فشار کردن از طرف کسی برای انجام کاری
To be under pressure from someone to do somethig
( phrasal verb ) :
تحت فشار بودن از طرف کسی برای انجام کاری
تحت فشار بودن
استرس داشتن
باری بر روی دوش احساس کردن
Have coercion
روی فشار بودن