feel lonely
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
احساس تنهایی کردن
Ex. The little boy was hanging around the garden feeling very lonely.
پسربچه در حالی که خیلی احساس تنهایی می کرد، در اطراف باغ پرسه می زد.
پسربچه در حالی که خیلی احساس تنهایی می کرد، در اطراف باغ پرسه می زد.
احساس تنهایی