feel fest

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
جشن احساسات / طوفان احساسی / لحظه ی پر از حس
در زبان محاوره ای:
همه چی احساسی شده، اشک و لبخند با هم، یه فاز احساسی سنگین، یه لحظه ی پر از حس
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – غیررسمی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

وضعیتی که در آن حجم زیادی از احساسات ( غم، شادی، نوستالژی، عشق ) به صورت هم زمان یا پشت سرهم تجربه می شه
مثال: That movie was a total feel fest—I cried and laughed nonstop.
اون فیلم یه جشن احساسات بود—هم گریه کردم هم خندیدم، بی وقفه.
2. ( دیجیتال – فضای مجازی ) :
رایج در شبکه های اجتماعی برای توصیف واکنش به محتوای احساسی مثل ویدیوهای تأثیرگذار، داستان های شخصی یا لحظات خاص
مثال: This post is a feel fest. I’m not okay.
این پست یه طوفان احساسی بود. حالم خوب نیست.
3. ( ادبی – استعاری ) :
گاهی برای توصیف لحظه ای که احساسات کنترل ناپذیر می شن و فرد غرق در تجربه ی عاطفی می شه
مثال: Her speech turned the whole room into a feel fest.
سخنرانی اش کل سالن رو به یه جشن احساسات تبدیل کرد.
🔸 مترادف ها:
emotional rollercoaster – tearjerker moment – heartstring tug – vibe overload