feel factory

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
کارخانه ی احساسات / منبع تولید حس / جایی پر از بار احساسی
در زبان محاوره ای:
یه جایی که فقط حس تولید می کنه، یه فاز احساسی سنگین، یه منبع اشک و لبخند
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – استعاری ) :
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح غیررسمی برای توصیف فیلم، موسیقی، کتاب یا محتوایی که حجم زیادی از احساسات ( غم، شادی، نوستالژی، عشق ) تولید می کنه
مثال: That Pixar movie is a total feel factory.
اون فیلم پیکسار واقعاً یه کارخانه ی احساساته.
2. ( دیجیتال – فضای مجازی ) :
در شبکه های اجتماعی، برای اشاره به پست ها یا ویدیوهایی که واکنش های احساسی شدید ایجاد می کنن
مثال: Her TikTok account is a feel factory—every video makes me cry.
اکانت تیک تاکش یه کارخانه ی احساساته—هر ویدیو اشکم رو درمیاره.
3. ( شخصی – توصیفی ) :
گاهی برای توصیف فردی که دائماً احساسات قوی بروز می ده یا دیگران رو تحت تأثیر قرار می ده
مثال: He’s a walking feel factory—everything he says hits deep.
اون خودش یه کارخانه ی احساساته—هر چی می گه آدمو تکون می ده.
🔸 مترادف ها:
tearjerker machine – emotion engine – vibe generator – heartstring factory