feel blue

/fil blu//fiːl bluː/

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) feel depressed and sad, feel gloomy

پیشنهاد کاربران

ناراحتی روحی مختصر ( افسردگی معنی مناسبی نیست )
دپرس، افسرده
ولی این منم! من خود آبی ام اصن
احساس افسردگی
don't have feel well

Be depressed or sad, as in I was really feeling blue after she told me she was leaving. The use of blue to mean “sad”
بی حوصله و پکر بودن
بیانگر احساس افسردگی و ناراحتی می باشد، پکر بودن، بی حوصله بودن
احساس ناراحتی، غصع و تا حدودی افسردگی
حال ِ بَد از نظر روحی
پکر بودن

افسردگی غیر قابل حل
بی دل و دماغ ، بی دل و حوصله
به نظر من به معنی ناراحت بودم یا همان افسرده بودن یا احساس بکر بودن
یک اصطلاح به معنای ناراحت و دپرس بودن

احساس دپرسی و ناراحتی ( همون افسردگی دقیقا )
پکرم
پکر بودن
یک اصطلاح است به معنی احساس عصبانیت
احساس ناراحتی داشتن، افسرده بودن
پَکَر بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس