1. she feeds the pigs every morning
هر بامداد به خوک ها خوراک می دهد.
2. the mother feeds her baby
مادر به بچه اش خوراک می دهد.
3. this pipe feeds the engine
این لوله موتور را تغذیه می کند.
4. bite the hand that feeds one
(عامیانه) حق ناشناسی کردن،نمک نشناسی کردن،نمک خوردن و نمکدان شکستن