feeds

جمله های نمونه

1. she feeds the pigs every morning
هر بامداد به خوک ها خوراک می دهد.

2. the mother feeds her baby
مادر به بچه اش خوراک می دهد.

3. this pipe feeds the engine
این لوله موتور را تغذیه می کند.

4. bite the hand that feeds one
(عامیانه) حق ناشناسی کردن،نمک نشناسی کردن،نمک خوردن و نمکدان شکستن

انگلیسی به انگلیسی

• provide food; eat; nourish; be nourished; supply, provide

پیشنهاد کاربران

در مقابل کلمه feedback به معنای بازخور یا بازخورد؛ feed می تواند در مفهوم خوراک غیر غذایی تعبیر شود. مثل خوراک کارخانه ها، که به معنی موارد اولیه مورد نیاز آنها است.
خوراک، غذا 🍖🥪🌮🍱🍭🍫🍺🍎🍋☕🧁
غذا
خوراکی یا غذای حیوانات شامل دانه و برگ ها هم میشه
خوراک
خوراکی
دانه

بپرس