ارتزاق کردن، روزی گرفتن
تغذیه کردن
Feed off
آذوقه گرفتن از کسی
مثال
By taking equipment from your own country but feeding off the enemy you can be sufficient in both arms and provisions
مثال
تقویت کردن
خوردن، تغذیه کردن ( در مورد حیوانات )
سوءاستفاده از چیزی به نفع خود مثلا از ترس مردم استفاده کردن. . .
سوءاستفاده از چیزی به نفع خود مثلا از ترس مردم استفاده کردن. . .
افزایش دادن و تقویت کردن
گرفتن انرژی، الهام، قدرت و حمایت ( از چیزی )
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
to gain strength, energy, or support from ( something )
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :