1. It was foggy and the sun shone feebly through the murk.
[ترجمه گوگل]هوا مه گرفته بود و خورشید در تاریکی ضعیف می تابد
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و آفتاب به سختی از میان دود و گرد و غبار می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و آفتاب به سختی از میان دود و گرد و غبار می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I said "Sorry", very feebly, feeling rather embarrassed.
[ترجمه گوگل]من خیلی ضعیف گفتم "ببخشید"، احساس شرمندگی کردم
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس شرمندگی می کردم گفتم: متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس شرمندگی می کردم گفتم: متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The engine sputtered feebly for a while and then stopped.
[ترجمه گوگل]موتور برای مدتی ضعیف پاشید و سپس خاموش شد
[ترجمه ترگمان]موتور خاموش شد و بعد متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موتور خاموش شد و بعد متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His left hand moved feebly at his side.
[ترجمه گوگل]دست چپش به شدت در کنارش حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]دست چپش در کنار او حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست چپش در کنار او حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Smiling feebly, Mundin stood silent just when I needed him to bring in the cavalry and rescue my besieged story.
[ترجمه گوگل]موندین با لبخندی ضعیف درست زمانی که به او نیاز داشتم سواره نظام را بیاورد و داستان محاصره شده ام را نجات دهد ساکت ایستاد
[ترجمه ترگمان]وقتی به او احتیاج داشتم که سوار نظام شود و داستان محاصره مرا نجات دهد، لبخند ضعیفی بر لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به او احتیاج داشتم که سوار نظام شود و داستان محاصره مرا نجات دهد، لبخند ضعیفی بر لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The bird is beating feebly.
[ترجمه گوگل]پرنده ضعیف می زند
[ترجمه ترگمان] پرنده داره ضعیف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پرنده داره ضعیف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He shook his head feebly.
[ترجمه گوگل]سرش را ضعیف تکان داد
[ترجمه ترگمان]او با ضعف سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با ضعف سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He held it between his paws and nibbled feebly.
[ترجمه گوگل]آن را بین پنجه هایش نگه داشت و ضعیف نیش می زد
[ترجمه ترگمان]ان را بین پنجه هایش نگه داشت و با صدای ضعیفی شروع به گاز زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ان را بین پنجه هایش نگه داشت و با صدای ضعیفی شروع به گاز زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Eyes bulging, he collapsed, hands feebly clawing at his mouth.
[ترجمه گوگل]چشمهای برآمده، به زمین افتاد، دستهای ضعیفی به دهانش میچسبند
[ترجمه ترگمان]چشمانش از حدقه بیرون آمد و از زمین افتاد و دستانش را روی دهانش چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمانش از حدقه بیرون آمد و از زمین افتاد و دستانش را روی دهانش چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I struck out feebly in self-defence and hit him across the chest, which increased his rage.
[ترجمه گوگل]من برای دفاع از خود ضربه ضعیفی زدم و به سینه اش ضربه زدم که عصبانیتش را بیشتر کرد
[ترجمه ترگمان]من با ضعف خود را در دفاع از خود بیرون کشیدم و به او برخورد کردم، که خشم او را بیشتر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با ضعف خود را در دفاع از خود بیرون کشیدم و به او برخورد کردم، که خشم او را بیشتر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He felt strangely disoriented and feebly guilty and for a moment could not remember the crux of his sermon for tomorrow.
[ترجمه گوگل]او به طرز عجیبی احساس سردرگمی و گناه ضعیفی می کرد و برای لحظه ای نمی توانست اصل خطبه فردا را به خاطر بیاورد
[ترجمه ترگمان]او به طور عجیبی احساس گیجی و ناتوانی می کرد و برای یک لحظه نمی توانست معمای sermon را برای فردا به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور عجیبی احساس گیجی و ناتوانی می کرد و برای یک لحظه نمی توانست معمای sermon را برای فردا به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Groggy with heat, Jackie wondered feebly if they changed the sign with every birth and death.
[ترجمه گوگل]جکی که از گرما غرق شده بود به این فکر می کرد که آیا با هر تولد و مرگ علامت را عوض می کنند
[ترجمه ترگمان]جکی با حرارت از خود می پرسید که آیا این علامت را با هر تولد و تولد عوض کرده اند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جکی با حرارت از خود می پرسید که آیا این علامت را با هر تولد و تولد عوض کرده اند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The searchlights from the guards' boxes competed feebly with the storm still sizzling blue in the distance.
[ترجمه گوگل]نورافکنهای جعبههای نگهبانان با طوفانی که هنوز آبی در دوردست میسوخت رقابت ضعیفی داشت
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از میان جعبه های محافظ به طور ضعیفی با طوفانی که در فاصله دور آبی جلز و ولز می کرد، با هم رقابت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از میان جعبه های محافظ به طور ضعیفی با طوفانی که در فاصله دور آبی جلز و ولز می کرد، با هم رقابت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He kept making desperate swimming movements, feebly threshing the water trying to pull himself free.
[ترجمه گوگل]او مدام حرکات شنای ناامیدانه انجام می داد و به آرامی آب را کوبیده می کرد و سعی می کرد خود را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]او دائما در حال شنا کردن بود و سعی می کرد خودش را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دائما در حال شنا کردن بود و سعی می کرد خودش را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We smiled feebly and refrained from attempting any further communication with these introspective folk.
[ترجمه گوگل]ما لبخند ضعیفی زدیم و از هرگونه ارتباط بیشتر با این افراد درونگرا خودداری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با ضعف لبخند زدیم و از این که با این مردم با احتیاط ارتباط برقرار کنیم خودداری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با ضعف لبخند زدیم و از این که با این مردم با احتیاط ارتباط برقرار کنیم خودداری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید