feeble minded


سبک مغز، کم عقل، غیررشید، خل، کودن، دیرآموز، پس افتاده، عقب افتاده، دارای فکر ضعیف، احمق، کم عقل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: feeble-mindedly (adv.), feeble-mindedness (n.)
(1) تعریف: mentally deficient, as from congenital causes or old age.
متضاد: quick-witted
مشابه: imbecile, senile

- The old schoolteacher had become feeble-minded and was no longer able to care for himself.
[ترجمه گوگل] معلم قدیمی مدرسه ضعیف شده بود و دیگر قادر به مراقبت از خود نبود
[ترجمه ترگمان] معلم مدرسه، ضعیف شده بود و دیگر قادر به مراقبت از خودش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lacking sense or logic; stupid.
مشابه: imbecile

- I don't want to hear any more of your feeble-minded excuses.
[ترجمه گوگل] دیگر نمی‌خواهم بهانه‌های ضعیف شما را بشنوم
[ترجمه ترگمان] نمی خوام بیشتر از این بهونه ضعیف تو بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I am angry and disgusted at the feeble-minded lot at Northants and the petty-minded lot at Lord's.
[ترجمه گوگل]من از بازی ضعیف در Northants و خرده‌فکر در Lord's عصبانی و منزجر هستم
[ترجمه ترگمان]من از این که در Northants و the خیلی minded، عصبانی و منزجر هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So please excuse this disjointed and probably feeble-minded letter which is such a bad answer to your very nice one.
[ترجمه گوگل]پس لطفاً این نامه نامرتبط و احتمالاً ضعیف را که پاسخ بدی به نامه بسیار زیبای شماست، ببخشید
[ترجمه ترگمان]پس لطفا این نامه بی ربط و probably را که این جواب بد برای شما خیلی خوب است، ببخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unwanted extras who insinuate themselves into television news reports are feeble-minded males derided by right-thinking men.
[ترجمه گوگل]افراد اضافی ناخواسته ای که خود را در گزارش های خبری تلویزیونی تلقین می کنند، مردانی ضعیف النفس هستند که توسط مردان درست اندیش مورد تمسخر قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]چیزهای اضافی ناخواسته که خودشان را در اخبار تلویزیون به نمایش می گذارند، مردان ضعیفی هستند که مردان با تفکر درست مورد تمسخر قرار می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All this is fine for the feeble-minded.
[ترجمه گوگل]همه اینها برای افراد ضعیف النفس خوب است
[ترجمه ترگمان] همه اینا برای minded خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She must be very tired to give room to such feeble-minded notions.
[ترجمه گوگل]او باید خیلی خسته باشد تا جایی برای چنین تصورات ضعیف النفسی بدهد
[ترجمه ترگمان]او باید خیلی خسته باشد که به این افکار ضعیف و minded جا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Among them, with feebleminded bad news, Gao Shu energy-saving technology highlights modest house particularly.
[ترجمه گوگل]در میان آنها، با اخبار بد ضعیف، فناوری صرفه جویی در انرژی Gao Shu به ویژه خانه های ساده را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]از میان آن ها، با خبره ای بد، \"Gao شو\" تکنولوژی صرفه جویی انرژی خانه را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This feebleminded emperor, he is born to cut date to won't be known possibly by people place forever really.
[ترجمه گوگل]این امپراتور ضعیف، او متولد شده است تا تاریخ قطعی برای همیشه توسط مردم شناخته نشود
[ترجمه ترگمان]این امپراطور feebleminded، او برای بریدن تاریخ به دنیا آمد که احتمالا تا ابد از سوی مردم شناخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am discovered self is more and more feebleminded.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که خودم بیشتر و بیشتر ضعیف تر است
[ترجمه ترگمان]خودم را بیشتر و بیشتر می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Singleton female easy and capricious, selfish, slack, feebleminded wait.
[ترجمه گوگل]زن مجرد آسان و دمدمی مزاج، خودخواه، سست و ضعیف منتظر می ماند
[ترجمه ترگمان]زنان زیبا و دمدمی مزاجی، خودخواه، سست و سست، منتظر می ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This always can perceive my feebleminded bar.
[ترجمه گوگل]این همیشه می تواند نوار ضعیف من را درک کند
[ترجمه ترگمان] این همیشه می تونه بار \"feebleminded\" منو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In short, hainan should take new-style industrialized way sturdily, the benign development mode of implementation usury ability, cost-effective, feebleminded bad news, low pollution.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، هاینان باید روش جدید صنعتی را با جدیت در پیش بگیرد، روش توسعه خوش خیم اجرای توانایی ربا، مقرون به صرفه، اخبار بد ضعیف، آلودگی کم
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، hainan باید روش صنعتی سبک جدیدی را اتخاذ کند که با sturdily، شیوه توسعه بی خطر قابلیت ربا، مقرون به صرفه، feebleminded اخبار بد، و آلودگی کم را اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The common cause that is washed out in the second-round exam includes, quality respect has major to be deficient in apparently, typical high component is feebleminded.
[ترجمه گوگل]علت رایجی که در امتحان نوبت دوم از بین می‌رود عبارت است از: احترام به کیفیت باید در مواردی که ظاهراً نقص معمولی داشته باشد، ضعیف است
[ترجمه ترگمان]دلیل مشترک که در آزمون دور دوم شسته می شود شامل موارد زیر است: احترام به کیفیت به نظر می رسد که از نظر ظاهر ناقص است، یک مولفه بالا معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is feeble-minded is unable to think or understand things very quickly.
dim-witted, lacking intelligence, stupid

پیشنهاد کاربران

۱. کودن. ابله. کم عقل ۲. ابلهانه
مثال:
But if the debtor be feeble - minded or weak
اما اگر بدهکار کم عقل یا ناتوان باشد.
�فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا�
feeble - minded ( adj ) = ( old use ) having less than usual intelligence =weak and unable to make decisions
feeble minded
آدم خیلی ساده یاساده فرض ، دیوونه نیس هوشیار هم نیس
مث فیلم خواب سفید که آقای جبلی درست کرده بود نقش اصلی این فیلم a feebleminded man بود خود آقای جبلی بازی میکرد
نابخردانه

بپرس