1. fecund herds
گله های پر زاد و ولد
2. da vinci's fecund mind
مغز پر اندیشه ی داوینچی
3. The pampas are still among the most fecund lands in the world.
[ترجمه گوگل]پامپاها هنوز در میان بارورترین سرزمین های جهان هستند
[ترجمه ترگمان]The هنوز در میان the سرزمین های جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It has now become clear how extraordinarily fecund a decade was the 1890s.
[ترجمه گوگل]اکنون مشخص شده است که دهه 1890 یک دهه چقدر بارور بود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مشخص شده است که چگونه یک دهه از دهه ۱۸۹۰ میلادی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Indeed, many of the women were unusually fecund.
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از زنان به طور غیرعادی بارور بودند
[ترجمه ترگمان]در واقع بسیاری از زن ها خیلی fecund
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And its business, of course, at this fecund point of the year, was that of survival - survival and reproduction.
[ترجمه گوگل]و کارش، البته، در این نقطه پربار سال، بقا بود - بقا و تولید مثل
[ترجمه ترگمان]و کسب وکار آن، البته، در این نقطه fecund سال، زنده ماندن و تولید مثل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The result was that Dahomean kings were very fecund, while ordinary Dahomean men were often celibate and barren.
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که پادشاهان داهومی بسیار بارور بودند، در حالی که مردان عادی داهومی اغلب مجرد و عقیم بودند
[ترجمه ترگمان]نتیجه این بود که kings kings بسیار fecund بودند، در حالی که مردان معمولی Dahomean اغلب مجرد و خشک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Kingsolver's fecund prose is always reader-friendly, though we are directed to her messages with too heavy a hand.
[ترجمه گوگل]نثر پربار کینگ سولوور همیشه خواننده پسند است، اگرچه ما با دستی بسیار سنگین به پیام های او هدایت می شویم
[ترجمه ترگمان]نثر fecund Kingsolver همیشه خواننده است، هر چند ما به پیام های او با دست بسیار سنگین هدایت می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With fecund and loose with the arenaceous qualitative soil with good drainage had better.
[ترجمه گوگل]با خاک بارور و سست با خاکی با کیفیت و دارای زهکش خوب بهتر بود
[ترجمه ترگمان]با fecund و شل شدن با خاک کیفی arenaceous با زه کشی خوب بهتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hope rawish sprout planting in fecund Ta Ti, Grown emerald green branches and leaves.
[ترجمه گوگل]کاشت جوانه خام در Ta Ti بارور، شاخه ها و برگ های سبز زمردی رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]امید به جوانه زدن در fecund Ta Ti، شاخ و برگ های سبز زمردین و برگ ها جوانه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Large animals are less fecund than small ones.
[ترجمه گوگل]حیوانات بزرگ نسبت به حیوانات کوچک باروری کمتری دارند
[ترجمه ترگمان]حیوانات بزرگ fecund از حیوانات کوچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is a fecund animal.
13. They have a fecund soil.
14. The ultimate evolutionary victory, on the theistic hypothesis, does not go to the most ruthless exterminators and most fecund replicators.
[ترجمه گوگل]پیروزی نهایی تکاملی، بر اساس فرضیه خداباوری، به بیرحم ترین نابودگرها و بارورترین شبیه سازها نمی رسد
[ترجمه ترگمان]پیروزی تکاملی نهایی، براساس فرضیه خداباورانه به the ترین و most fecund تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید