feculence


معنی: تیرگی، مدفوع، گل الودی، حالت دردی
معانی دیگر: سرگین واری، گه سانی، کثافت، نجاست

جمله های نمونه

1. Like nose-picking and a preoccupation with feculence, the inability to sit still for long periods is a defining characteristic of childhood.
[ترجمه گوگل]مانند برداشتن بینی و مشغول شدن به مدفوع، ناتوانی در یک جا نشستن برای مدت طولانی یکی از ویژگی های تعیین کننده دوران کودکی است
[ترجمه ترگمان]ناتوانی در نشستن و مشغولیت ذهنی با feculence، ناتوانی در نشستن هنوز برای دوره های طولانی یک ویژگی مشخص از دوران کودکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The laser cutting will be affected infinitely not only in quality but also in efficiency if there are some rust, paint or other else feculence.
[ترجمه گوگل]برش لیزری نه تنها از نظر کیفیت بلکه از نظر کارایی نیز در صورت وجود مقداری زنگ زدگی، رنگ یا سایر مواد مدفوع بی نهایت تحت تأثیر قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]برش لیزری نه تنها در کیفیت بلکه در کارایی نیز تاثیر خواهد داشت اگر مقداری زنگ، رنگ و یا چیزهای دیگر وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. PKG series oil filter actually can release changing oil for compressor that caused by suspend feculence during the working.
[ترجمه گوگل]فیلتر روغن سری PKG در واقع می تواند روغن تعویضی را برای کمپرسور آزاد کند که ناشی از جریان معلق در حین کار است
[ترجمه ترگمان]یک فیلتر روغن سری PKG در واقع می تواند نفت در حال تغییر را برای کمپرسور که با معلق کردن feculence در حین کار ایجاد می شود، آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The room has black furniture: Black is indicative chaotic water, black furniture can let love carry indispensible " water " enrages feculence .
[ترجمه گوگل]اتاق دارای مبلمان سیاه و سفید است: مشکی نشان دهنده آب آشفته است، مبلمان سیاه می تواند اجازه دهد عشق حمل شود "آب" ضروری را خشمگین می کند
[ترجمه ترگمان]اتاق اثاثیه سیاه دارد: سیاه نشان دهنده آب آشفته و پر هرج و مرج است، مبلمان سیاه می توانند اجازه دهند که عشق \"آب\" را باخود حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on the characteristics of pump assembly, the influences of hydraulic resistance of trash rack and feculence on pump unit operation are investigated.
[ترجمه گوگل]بر اساس ویژگی‌های مجموعه پمپ، تأثیر مقاومت هیدرولیکی قفسه زباله و فضولات بر عملکرد واحد پمپ بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس ویژگی های مونتاژ پمپ، تاثیرات مقاومت هیدرولیکی صندوق های زباله و feculence بر روی عملیات واحد پمپ مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If be remained only a few when, color thicken, feculence, can add on a bit alcohol diluent, restore original colour and lustre.
[ترجمه گوگل]اگر فقط چند وقتی باقی بماند، رنگ غلیظ می شود، مدفوع می شود، می توانید کمی رقیق کننده الکل اضافه کنید، رنگ و درخشندگی اصلی را بازیابی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر فقط چند دقیقه باقی بماند، رنگ ضخیم تر، feculence، می تواند کمی الکل به آن اضافه کند، رنگ اصلی و درخشش خود را باز گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیرگی (اسم)
tension, obscurity, fog, gloom, blur, nigrescence, darkness, turbidity, dimness, feculence

مدفوع (اسم)
excrement, stool, excretion, faeces, feculence

گل الودی (اسم)
turbidity, feculence

حالت دردی (اسم)
feculence

انگلیسی به انگلیسی

• state of being feculent, filthiness, foulness

پیشنهاد کاربران

بپرس