feces

/ˈfiːˌsiz//ˈfiːˌsiz/

معنی: مدفوع انسان وحیوان
معانی دیگر: (در انگلیس : faeces) مدفوع (انسان یا حیوان)، گه، عن، ککه، سرگین، فضله، پشگل، تپاله

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: animal waste excreted from the intestines through the anus; excrement.
مشابه: movement, waste

جمله های نمونه

1. the evacuation of feces
دفع سرگین

2. occult blood in the feces
خون نهفته در مدفوع

3. He smeared feces all over himself.
[ترجمه گوگل]مدفوع را به تمام خودش مالید
[ترجمه ترگمان]اون همه مدفوع رو روی خودش ریخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lack of urobilin in the feces will be apparent from the light brown to chalky white color of the stools.
[ترجمه گوگل]کمبود اوروبیلین در مدفوع از رنگ قهوه ای روشن تا سفید گچی مدفوع آشکار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]نبود of در مدفوع از قهوه ای روشن تا رنگ سفید of مشخص خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fish feces fall into the sand and decompose into mineral substances.
[ترجمه گوگل]مدفوع ماهی در ماسه می ریزد و به مواد معدنی تجزیه می شود
[ترجمه ترگمان]مدفوع ماهی به ماسه می افتد و به مواد معدنی تجزیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hospital smelled of ammonia and feces.
[ترجمه گوگل]بیمارستان بوی آمونیاک و مدفوع می داد
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان بوی آمونیاک و مدفوع را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rodents ingest little bits of Toxo from cat feces and Toxo goes straight to their heads.
[ترجمه گوگل]جوندگان تکه‌های کوچکی از توکسو را از مدفوع گربه می‌خورند و توکسو مستقیماً به سرشان می‌رود
[ترجمه ترگمان]rodents ذرات ریز of از مدفوع گربه و Toxo مستقیما به سرشان می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After cecectomy water content in feces increased and fibre componentsdigestibility decre. . .
[ترجمه گوگل]پس از عمل سکتومی محتوای آب در مدفوع افزایش و قابلیت هضم اجزای فیبر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]پس از آن که مقدار آب آلوده به مدفوع افزایش یافت و fibre componentsdigestibility decre افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion These normal microflora values in feces were reference values in intestinal of heathy domestically bred young rhesus macaque.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: این مقادیر نرمال میکرو فلور در مدفوع مقادیر مرجع در روده ماکاک رزوس جوان پرورش یافته داخلی بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این مواد شیمیایی معمولی در مدفوع، مقادیر مرجع در روده of جوان پرورش داخلی rhesus macaque بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The feces of the passing birds can not cause bird flu.
[ترجمه گوگل]مدفوع پرندگان عبوری نمی تواند باعث آنفولانزای پرندگان شود
[ترجمه ترگمان]مدفوع پرندگان در حال عبور نمی تواند باعث flu پرندگان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike baby komodos, the potato beetle's feces are actually poisonous to predators.
[ترجمه گوگل]برخلاف بچه کومودوها، مدفوع سوسک سیب زمینی در واقع برای شکارچیان سمی است
[ترجمه ترگمان]بر خلاف komodos نوزاد، مدفوع این سوسک در واقع به شکارچیان خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Avoid cat feces, in both the home and the garden.
[ترجمه گوگل]از مدفوع گربه، هم در خانه و هم در باغ خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از مدفوع گربه هم در خانه و هم در باغ خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This malabsorption results in an excess lipid accumulation in the feces that is known as steatorrhea.
[ترجمه گوگل]این سوء جذب منجر به تجمع بیش از حد چربی در مدفوع می شود که به نام استئاتوره شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]این malabsorption منجر به تجمع چربی اضافی در مدفوع می شود که به عنوان steatorrhea شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even moderate doses of caffeine can set off this peristalsis whether or not the body was ready to dispose of its feces.
[ترجمه گوگل]حتی دوزهای متوسط ​​کافئین می تواند این پریستالسیس را ایجاد کند، چه بدن آماده دفع مدفوع باشد یا نه
[ترجمه ترگمان]حتی دوزهای متوسط کافئین نیز می توانند این peristalsis را خنثی کنند که آیا بدن آماده است تا مدفوع خود را از بین ببرد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدفوع انسان وحیوان (اسم)
feces

تخصصی

[بهداشت] مدفوع - excrement

انگلیسی به انگلیسی

• bodily waste, excrement

پیشنهاد کاربران

لاس گاو و چُسِلِه؛خَر سانها.
چُغِلی پرندگان ( فَضلِه؛فِزِلَه )
رِیتِق:پوششی همه با ابهام وایهام.
پِشکل ( پِشک ) :گوسفند وبز.
بلانسبت بلانسبت بو عن میاد
: ) ) ) ) )
[پزشکی] مدفوع: ماده زائد دفع شده از روده
feces ( پزشکی )
واژه مصوب: پیخال 2
تعریف: مواد خارج‏شده از روده‏ها و دستگاه گوارش که شامل باکتری، مواد جذب‏نشده، یاخته های جداری و ترشحات است|||متـ . مدفوع
طناب

بپرس