fecal

/ˈfiːkəl//ˈfiːkəl/

معنی: مدفوعی، دردهای
معانی دیگر: (در انگلیس : faecal) وابسته به مدفوع، سرگینی، ته نشین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, consisting of, or being feces.

جمله های نمونه

1. fecal continence
توانایی دفع (یا نگهداری) مدفوع

2. worms extrude their fecal matter gradually
کرم ها مواد سرگینی خود را کم کم دفع می کنند.

3. Did urinary or fecal incontinence occur?
[ترجمه گوگل]آیا بی اختیاری ادرار یا مدفوع رخ داده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا بی اختیاری ادراری یا مدفوع رخ می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A 24-or 72-hour fecal specimen should be collected; the latter being the specimen of choice.
[ترجمه گوگل]یک نمونه مدفوع 24 یا 72 ساعته باید جمع آوری شود دومی نمونه انتخابی است
[ترجمه ترگمان]یک نمونه ۲۴ ۲۴ ساعته باید جمع آوری شود؛ دومی نمونه انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tongue laceration and urinary or fecal incontinence.
[ترجمه گوگل]پارگی زبان و بی اختیاری ادرار یا مدفوع
[ترجمه ترگمان]همدردی دلتا و مدفوع و مدفوع آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The parasite, originating in human fecal matter, in turn causes diarrhea, fatigue, loss of appetite and cramps.
[ترجمه گوگل]این انگل که منشا آن از مدفوع انسان است، به نوبه خود باعث اسهال، خستگی، از دست دادن اشتها و گرفتگی عضلات می شود
[ترجمه ترگمان]انگل که از مدفوع انسان سرچشمه می گیرد به نوبه خود موجب اسهال، خستگی، از دست دادن اشتها و گرفتگی عضلات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scientists must analyze which diets cause the least fecal effluvia.
[ترجمه گوگل]دانشمندان باید تجزیه و تحلیل کنند که کدام رژیم‌ها کمترین ترشحات مدفوع را دارند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان باید تجزیه و تحلیل کنند که رژیم های غذایی، the effluvia را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dislodging entrapped fecal matter above the sigmoid colon area.
[ترجمه گوگل]خارج کردن مواد مدفوع به دام افتاده در بالای ناحیه کولون سیگموئید
[ترجمه ترگمان]Dislodging entrapped و مدفوع در بالای ناحیه sigmoid colon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To investigate the training methods of neurogenic fecal incontinence of children after operation.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش های آموزش بی اختیاری نوروژنیک مدفوع کودکان پس از عمل
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد روش های آموزش of مدفوع کودکان بعد از عملیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many substances found in fecal matter and urine were not present in the food that was eaten.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد موجود در مدفوع و ادرار در غذای خورده شده وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مواد یافت شده در مدفوع و ادرار در غذایی که خورده بودند وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To study the relationships between the levels of fecal bifid bacteria and erythrocyte immunological function in children with diarrhoea.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه رابطه بین سطوح باکتری دوفید مدفوع و عملکرد ایمونولوژیک گلبول قرمز در کودکان مبتلا به اسهال
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مطالعه روابط بین سطوح of bifid و عملکرد immunological erythrocyte در کودکان مبتلا به اسهال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a result, they pass copious amounts of fecal matter in a very short period of time.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، مقدار زیادی مدفوع را در مدت زمان بسیار کوتاهی دفع می کنند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، آن ها مقدار زیادی مدفوع در مدت زمان بسیار کوتاهی از مدفوع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also found on money: staphylococcus bacteria and fecal matter.
[ترجمه گوگل]همچنین در پول یافت می شود: باکتری استافیلوکوک و مواد مدفوع
[ترجمه ترگمان]هم چنین روی پول یافت می شود: باکتری staphylococcus و مدفوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Patients should be questioned about fecal incontinence.
[ترجمه گوگل]از بیماران باید در مورد بی اختیاری مدفوع سوال شود
[ترجمه ترگمان]بیماران باید در مورد بی اختیاری ادراری مورد سوال قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدفوعی (صفت)
excremental, fecal

دردهای (صفت)
fecal

انگلیسی به انگلیسی

• of feces, of excrement

پیشنهاد کاربران

بپرس