featured

/ˈfiːtʃərd//ˈfiːtʃəd/

دارای چهره ی بخصوص، ـ صورت، چهره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: given prominence or special attention.

- a featured artist in the show
[ترجمه گوگل] یک هنرمند برجسته در نمایش
[ترجمه ترگمان] یک هنرمند برجسته در نمایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having certain kinds of facial features (usu. used in combination).

- a sharp-featured face
[ترجمه گوگل] چهره ای تیزبین
[ترجمه ترگمان] صورتی تند و برجسته داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The advert featured a dolphin swimming around a goldfish bowl.
[ترجمه جاوید انصاری] آن تبلیغ نمایانگر دلفینی بود که درون یک حوض ماهی به اطراف حرکت می کرد.
|
[ترجمه گوگل]در این آگهی یک دلفین در حال شنا در اطراف یک کاسه ماهی قرمز بود
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ نشان داد که دلفین در یک کاسه ماهی در حال شنا کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has never before featured in the top ten world rankings.
[ترجمه جاوید انصاری] او پیش ازین هیچگاه در میان ده نفر اول جهان قرار نگرفته بود.
|
[ترجمه گوگل]او پیش از این هرگز در ده رتبه بندی برتر جهان حضور نداشته است
[ترجمه ترگمان]او پیش از این در ۱۰ رتبه بندی برتر جهان حضور نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film featured lavish costumes and spectacular sets.
[ترجمه جاوید انصاری] فیلم نمایانگر لباسهای پر زرق و برق و مجموعه های دیدنی بود.
|
[ترجمه گوگل]این فیلم دارای لباس های مجلل و دکورهای دیدنی بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم لباس های پر زرق و برق و مجموعه های دیدنی زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A trio of English runners featured in the women's 1 500 metres.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] مترجم نیستم.
|
[ترجمه گوگل]سه دونده انگلیسی در 1500 متر زنان حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]یک گروه سه نفره از دوندگان انگلیسی در حدود ۵۰۰ متر زنان حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The school has been featured on television.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] جفت ش دوتاس ، عین هم هستند ، ) مدرسه پخش شده شبکه تلویزیونی.
|
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] مدرسه ای در تلویزیون پخش شده.
|
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] اسم ندارم مدرسه ، این . کار برد ندارم ، مدرسه راهنمایی تو تلویزیون پخش شده است.
|
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] . . مدرسه در تلویزیون پخش شده است
|
[ترجمه گوگل]این مدرسه در تلویزیون پخش شده است
[ترجمه ترگمان]این مدرسه در تلویزیون پخش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The film featured Marlon Brando as the Godfather.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] تکمیل . فیلم مالون براندو ، عنوان پدر خوانده به تصویر کشید. . .
|
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] گوگل مارو سر کار گذاشتی ، کلی کارای بی خودی دارم ،
|
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] . . . فیلم ، براندو عنوان پدر ه خوانده را نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]در این فیلم مارلون براندو در نقش پدرخوانده ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم، مارلون براندو در عنوان پدرخوانده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His work is featured in a special documentary tonight.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] کار او امشب دریک فیلم مستند ، ویژهبه نمایش درمی آید .
|
[ترجمه گوگل]کار او امشب در یک مستند ویژه نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]کار او امشب در یک فیلم مستند ویژه به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The movie featured Robert Lindsay in a supporting role .
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] درفلیمه نقش نقش رابرت لیندسی رادر نقشش حمایتی بازی کرد.
|
[ترجمه گوگل]در این فیلم رابرت لیندسی در نقش مکمل ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم نقش رابرت لیندسی را در نقش حمایتی بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The programme featured an item on clothes for young children.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] این برنامه یک مورد لباس برای حمایت کودکان خردسال را نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]در این برنامه یک آیتم در مورد لباس برای کودکان خردسال ارائه شد
[ترجمه ترگمان]این برنامه یک مورد لباس برای کودکان خردسال را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The festival featured artists such as John Mclaughlin and Russell Malone.
[ترجمه Manochehr Sarsafar (MnaSargo)] ادامه بعد تشکر که ما را بازی راه دادید تشکر از شما عزیزان. . .
|
[ترجمه گوگل]در این جشنواره هنرمندانی چون جان مکلافلین و راسل مالون حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]این جشنواره هنرمندان مانند جان Mclaughlin و راسل مالون را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pupils visited some of the websites featured in the article.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان از برخی از وب سایت های ارائه شده در مقاله بازدید کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان از برخی از وب سایت هایی که در این مقاله ذکر شده اند دیدن کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The original version featured a guitar solo.
[ترجمه گوگل]نسخه اصلی دارای تک نوازی گیتار بود
[ترجمه ترگمان]نسخه اصلی گیتار سولو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The latest popular actress is featured in this new film.
[ترجمه گوگل]جدیدترین بازیگر زن محبوب در این فیلم جدید حضور دارد
[ترجمه ترگمان]آخرین بازیگر محبوب در این فیلم جدید حضور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many of the hotels featured in the brochure offer special deals for weekend breaks.
[ترجمه گوگل]بسیاری از هتل های ارائه شده در بروشور تخفیف های ویژه ای را برای تعطیلات آخر هفته ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هتل هایی که در بروشور به نمایش در می آیند، معاملات ویژه ای را برای تعطیلات آخر هفته ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We find the mother featured in the son.
[ترجمه فرشته] اه یس چه جوری؟
|
[ترجمه گوگل]ما مادر را در پسر می بینیم
[ترجمه ترگمان]ما مادر را در پسر پیدا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having features as specified; given prominence

پیشنهاد کاربران

نشان داده شده، به نمایش درآمده، مطرح شده، حاوی یا دارای، برجسته، ارائه شده
بستگی به بافت کلی متن دارد.
ویژگی منحصر بفرد، خصیصه شاخص
برگزیده
شاخص
As an adjective, featured means “having distinctive attributes or aspects of a specified kind” or “having facial parts, such as the mouth, nose, and eyes, of a specified kind”
به عنوان یک صفت، به معنای داشتن ویژگی ها یا جنبه های متمایز از نوع مشخص یا داشتن اجزای صورت، مانند دهان، بینی و چشم ها، از نوع معین است.
...
[مشاهده متن کامل]

ویژه و برجسته
The featured speaker at the conference was a renowned scientist.
The magazine’s featured article was about the latest trends in fashion.
The museum’s featured exhibit showcased works by local artists.
The hotel’s featured amenities include a spa and fitness center.
The restaurant’s featured dish is a spicy seafood stew.

منابع• https://bing.com/search?q=featured
عرفانی
به معنی ارائه کردن هم میشه ؟
نمایش دادن
ویژه و برجسته و به خصوص
دارای نقش عمده
ویژه
به معنی منتشر کردن
برجسته
a featured item at a sale

مشخص شده
ویژه
نمایان ، برجسته
تاثیر گذار ، دارای نقش عمده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس