• (1)تعریف: given prominence or special attention.
- a featured artist in the show
[ترجمه گوگل] یک هنرمند برجسته در نمایش [ترجمه ترگمان] یک هنرمند برجسته در نمایش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: having certain kinds of facial features (usu. used in combination).
- a sharp-featured face
[ترجمه گوگل] چهره ای تیزبین [ترجمه ترگمان] صورتی تند و برجسته داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The advert featured a dolphin swimming around a goldfish bowl.
[ترجمه جاوید انصاری] آن تبلیغ نمایانگر دلفینی بود که درون یک حوض ماهی به اطراف حرکت می کرد.
|
[ترجمه گوگل]در این آگهی یک دلفین در حال شنا در اطراف یک کاسه ماهی قرمز بود [ترجمه ترگمان]این تبلیغ نشان داد که دلفین در یک کاسه ماهی در حال شنا کردن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has never before featured in the top ten world rankings.
[ترجمه جاوید انصاری] او پیش ازین هیچگاه در میان ده نفر اول جهان قرار نگرفته بود.
|
[ترجمه گوگل]او پیش از این هرگز در ده رتبه بندی برتر جهان حضور نداشته است [ترجمه ترگمان]او پیش از این در ۱۰ رتبه بندی برتر جهان حضور نداشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The film featured lavish costumes and spectacular sets.
[ترجمه جاوید انصاری] فیلم نمایانگر لباسهای پر زرق و برق و مجموعه های دیدنی بود.
|
[ترجمه گوگل]این فیلم دارای لباس های مجلل و دکورهای دیدنی بود [ترجمه ترگمان]این فیلم لباس های پر زرق و برق و مجموعه های دیدنی زیادی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A trio of English runners featured in the women's 1 500 metres.
[ترجمه گوگل]سه دونده انگلیسی در 1500 متر زنان حضور داشتند [ترجمه ترگمان]یک گروه سه نفره از دوندگان انگلیسی در حدود ۵۰۰ متر زنان حضور داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]در این فیلم مارلون براندو در نقش پدرخوانده ظاهر شد [ترجمه ترگمان]این فیلم، مارلون براندو در عنوان پدرخوانده را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His work is featured in a special documentary tonight.
[ترجمه گوگل]کار او امشب در یک مستند ویژه نمایش داده می شود [ترجمه ترگمان]کار او امشب در یک فیلم مستند ویژه به نمایش درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The movie featured Robert Lindsay in a supporting role .
[ترجمه گوگل]در این فیلم رابرت لیندسی در نقش مکمل ظاهر شد [ترجمه ترگمان]این فیلم نقش رابرت لیندسی را در نقش حمایتی بازی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The programme featured an item on clothes for young children.
[ترجمه گوگل]در این برنامه یک آیتم در مورد لباس برای کودکان خردسال ارائه شد [ترجمه ترگمان]این برنامه یک مورد لباس برای کودکان خردسال را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The festival featured artists such as John Mclaughlin and Russell Malone.
[ترجمه گوگل]در این جشنواره هنرمندانی چون جان مکلافلین و راسل مالون حضور داشتند [ترجمه ترگمان]این جشنواره هنرمندان مانند جان Mclaughlin و راسل مالون را نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pupils visited some of the websites featured in the article.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان از برخی از وب سایت های ارائه شده در مقاله بازدید کردند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان از برخی از وب سایت هایی که در این مقاله ذکر شده اند دیدن کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The original version featured a guitar solo.
[ترجمه گوگل]نسخه اصلی دارای تک نوازی گیتار بود [ترجمه ترگمان]نسخه اصلی گیتار سولو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The latest popular actress is featured in this new film.
[ترجمه گوگل]جدیدترین بازیگر زن محبوب در این فیلم جدید حضور دارد [ترجمه ترگمان]آخرین بازیگر محبوب در این فیلم جدید حضور دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many of the hotels featured in the brochure offer special deals for weekend breaks.
[ترجمه گوگل]بسیاری از هتل های ارائه شده در بروشور تخفیف های ویژه ای را برای تعطیلات آخر هفته ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]بسیاری از هتل هایی که در بروشور به نمایش در می آیند، معاملات ویژه ای را برای تعطیلات آخر هفته ارائه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We find the mother featured in the son.
[ترجمه فرشته] اه یس چه جوری؟
|
[ترجمه گوگل]ما مادر را در پسر می بینیم [ترجمه ترگمان]ما مادر را در پسر پیدا می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• having features as specified; given prominence
پیشنهاد کاربران
ویژگی منحصر بفرد، خصیصه شاخص
برگزیده
شاخص
As an adjective, featured means “having distinctive attributes or aspects of a specified kind” or “having facial parts, such as the mouth, nose, and eyes, of a specified kind” به عنوان یک صفت، به معنای داشتن ویژگی ها یا جنبه های متمایز از نوع مشخص یا داشتن اجزای صورت، مانند دهان، بینی و چشم ها، از نوع معین است. ... [مشاهده متن کامل]
ویژه و برجسته The featured speaker at the conference was a renowned scientist. The magazine’s featured article was about the latest trends in fashion. The museum’s featured exhibit showcased works by local artists. The hotel’s featured amenities include a spa and fitness center. The restaurant’s featured dish is a spicy seafood stew.