featherweight

/ˈfeðəˌrwet//ˈfeðəweɪt/

معنی: ورزشکار پروزن
معانی دیگر: (شخص یا چیز) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، سبک، (شخص یا چیز) کم ارزش، کم اهمیت، ناچیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a boxer or competitor in certain other sports weighing 118-126 pounds, or 54-57 kilograms.

(2) تعریف: a lightweight, small, or inconsequential person or thing.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the class of athletic competitors weighing 118-126 pounds or 54-57 kilograms.

(2) تعریف: lightweight or insignificant.

جمله های نمونه

1.
پر وزن

2. You can only speculate at how Phoenix featherweight Louie Espinoza would have fared in the bout.
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید حدس بزنید که لویی اسپینوزا وزن پر وزن فینیکس در این مسابقه چگونه عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]شما فقط می توانید حدس بزنید که لوئیز Phoenix، لوئیز Espinoza، در مسابقه شرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rab thought of Winnie, her featherweight and money in the bank.
[ترجمه احمد قربانی] راب به وینی، وزن پر و پولش در بانک فکر کرد.
|
[ترجمه گوگل]رب به وینی، وزن پر و پولش در بانک فکر کرد
[ترجمه ترگمان]، فکر کردن به \"وینی\"، featherweight و پول بانک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, he was to train as a featherweight boxer during his year as a student at Battersea Polytechnic.
[ترجمه گوگل]در واقع، او قرار بود در طول سال تحصیلی خود در پلی تکنیک Battersea به عنوان یک بوکسور پر وزن تمرین کند
[ترجمه ترگمان]در واقع، او در طی سال به عنوان یک مشتزن featherweight در طی سال به عنوان دانشجو در پلی تکنیک \"Battersea\" (Battersea Polytechnic)آموزش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Darlington featherweight Jacob Smith signed a pro contract yesterday.
[ترجمه گوگل]جیکوب اسمیت، پر وزن دارلینگتون دیروز قرارداد حرفه ای امضا کرد
[ترجمه ترگمان]Darlington featherweight \"،\" جیکوب اسمیت \"دیروز یه قرارداد حرفه ای امضا کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Featherweight waterproof bag, easy care, medications for inflammation, pain, allergic reactions, bites and stings.
[ترجمه گوگل]کیسه ضد آب با وزن پر، مراقبت آسان، داروهای التهاب، درد، واکنش های آلرژیک، نیش و نیش
[ترجمه ترگمان]کیسه ضد آب Featherweight، مراقبت آسان، دارو برای التهاب، درد، واکنش های آلرژی، گاز و نیش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I enjoyed the svelte look and featherweight status of my 11-inch MacBook Air ($99 6 Intel Core 2 Duo, 2 GB RAM, 64 GB flash storage), launched last October.
[ترجمه گوگل]من از ظاهر شیک و وزن پر از MacBook Air 11 اینچی خود (99 دلار 6 Intel Core 2 Duo، 2 گیگابایت رم، 64 گیگابایت حافظه فلش) که اکتبر گذشته عرضه شد، لذت بردم
[ترجمه ترگمان]من از ظاهر svelte و وضعیت featherweight Air - ۱۱ (۹۹)۲ اینچی اینتل، ۲ گیگا بایت (ذخیره برق ۶۴ گیگا بایت)، که اکتبر گذشته راه اندازی شد، لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Marvels of micro-engineering, hummingbirds are the bird world's featherweight champions.
[ترجمه گوگل]شگفتی های مهندسی میکرو، مرغ مگس خوار قهرمانان وزن پر در جهان هستند
[ترجمه ترگمان]پرندگان کوچک، Marvels of، قهرمان featherweight world هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a featherweight package weighing kilograms for the 1size and literally you can do ANYTHING with this bike.
[ترجمه گوگل]این یک پکیج پر وزن با وزن کیلوگرم برای سایز 1 است و به معنای واقعی کلمه شما می توانید هر کاری را با این دوچرخه انجام دهید
[ترجمه ترگمان]این یک بسته featherweight با وزن ۱ کیلوگرم است و واقعا می توانید هر کاری با این دوچرخه انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jackson's high, featherweight voice is a trademark in the industry, and it bites or purrs, depending on how he feels.
[ترجمه گوگل]صدای بلند و پر وزن جکسون یک علامت تجاری در صنعت است و بسته به احساس او، گاز می گیرد یا خرخر می کند
[ترجمه ترگمان]صدای featherweight که با وزن featherweight شناخته می شود، علامت تجاری در این صنعت است و بسته به این که احساس می کند چه احساسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You become free, featherweight and empowered to lead the life you were meant to!
[ترجمه گوگل]شما آزاد، پر وزن و توانمند می شوید تا زندگی ای را که قرار بود انجام دهید!
[ترجمه ترگمان]شما آزاد، featherweight و قدرتمند می شوید تا زندگی را رهبری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has ruled at super-bantamweight, featherweight and super featherweight and next week's winner will get a shot at the world lightweight title .
[ترجمه گوگل]او در وزن‌های فوق‌العاده، پر وزن و فوق‌پر وزن حکمرانی کرده است و برنده هفته آینده یک شوت به عنوان قهرمانی سبک وزن جهان خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او در super، featherweight و super featherweight و برنده هفته آینده حکمی را به عنوان قهرمانی سبک وزن جهان دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John is the other top featherweight. A win over him would propel him even closer to a fight against Lopez.
[ترجمه گوگل]جان یکی دیگر از وزنه‌های برتر است پیروزی بر او او را به مبارزه با لوپز نزدیک تر می کند
[ترجمه ترگمان]جان یکی دیگر از featherweight top است یک پیروزی بر او، او را به مبارزه با لوپز نزدیک تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Given its premise, Google plans to aim their featherweight OS at netbooks – at least, initially.
[ترجمه گوگل]با توجه به فرضیه خود، گوگل قصد دارد سیستم عامل سنگین خود را حداقل در ابتدا به سمت نت بوک ها هدف قرار دهد
[ترجمه ترگمان]گوگل در ابتدا قصد دارد سیستم عامل featherweight خود را حداقل، حداقل، در ابتدا هدف قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The problem seems to be that Cleese and co-writer Iain Johnstone have taken the featherweight demands of the romantic comedy to heart.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد مشکل اینجاست که کلیس و ایین جانستون، نویسنده همکار، خواسته‌های سنگین کمدی رمانتیک را جدی گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مشکل این است که \"ایان جانستون\"، نویسنده \"ایان جانستون\"، the featherweight از کمدی رمانتیک را به قلب اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورزشکار پروزن (اسم)
featherweight

انگلیسی به انگلیسی

• weight of a feather; boxer in the featherweight class; ineffective person
light like a feather; belonging to the featherweight class (boxing); ineffective
a featherweight is a boxer who weighs between 53.5 and 57 kilograms, which is one of the lowest weight ranges.
a featherweight is also someone or something that does not weigh very much.
you can also refer to someone or something that is of very little importance as a featherweight.
boxer of the feather-weight class (lighter than 126 pounds or 57 kilograms)

پیشنهاد کاربران

در سازمان UFC ( 145 پوند ) یا ( ۶۵/۷۷۲ کیلوگرم )
ورزشکار پَروزن
نشانه ی اَ را فراموش کرده اید ، شاید مردم پُروزن بخوانند

بپرس