1. erectile feathers
پرهای راست شونده
2. red feathers are the discriminating marks of these birds
پرهای قرمز صفت مشخصه ی این پرندگان است.
3. terminal feathers
پرهای انتهایی
4. the feathers under the cage tend to incriminate the cat
پرهای زیر قفس گناه را متوجه گربه می کند.
5. white feathers covered the small bird's body
پر سپید،تن پرنده ی کوچک را پوشانده بود.
6. birds shed their feathers
پرندگان تو لک می روند.
7. we stripped the feathers from the chicken
پرهای مرغ را کندیم.
8. smooth somebody's ruffled feathers
استمالت کردن (از کسی)،(شخص آزرده را) نوازش کردن
9. a peacock flares its feathers
طاووس پرهای خود را گسترده می کند.
10. a plume of white feathers projects from its nape
یک دسته پر سفید از قفایش بیرون زده است.
11. a ring of white feathers around the neck of a pigeon
طوق پرهای سفید دور گردن کبوتر
12. this bird has white feathers
این پرنده پرهای سفید دارد.
13. (green) an upstart crow beautified with our feathers
کلاغ تازه به دوران رسیده ای که با پرهای ما آذین شده است
14. the two cocks fought each other with ruffled feathers
دو خروس با پرهای افراشته به جان هم افتادند.
15. on top of his helmet there was a plume of three red feathers
در نوک کلاهخود او یک کاکل مرکب از سه پر قرمز نصب شده بود.