fearless

/ˈfɪrləs//ˈfɪələs/

معنی: بی پروا، خود سر، بی باک، خیره سر، نترس، بی محابا
معانی دیگر: دلیر، نیو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fearlessly (adv.), fearlessness (n.)
• : تعریف: without fear; undaunted; brave.
مترادف: brave, courageous, doughty, intrepid, lionhearted, undaunted, valiant
متضاد: afraid, fearful, terrified
مشابه: audacious, bold, daring, dauntless, gallant, heroic, plucky, venturesome

- The fearless flight attendant disarmed the hijacker.
[ترجمه گوگل] مهماندار نترس هواپیماربای را خلع سلاح کرد
[ترجمه ترگمان] مهماندار فرار بی باک the را خلع سلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a fearless man who was bearded two senators
مرد نترسی که با دو سناتور درافتاده بود

2. She was a bold and fearless climber.
[ترجمه گوگل]او یک کوهنورد جسور و بی باک بود
[ترجمه ترگمان]او یک کوهنورد بی باک و بی باک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Funny, profane and fearless, she has become one of America's biggest television celebrities.
[ترجمه گوگل]او بامزه، بی‌باک و بی‌باک، به یکی از بزرگ‌ترین سلبریتی‌های تلویزیونی آمریکا تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یکی از بزرگ ترین افراد مشهور تلویزیون آمریکا شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was fearless in her attacks on public figures.
[ترجمه گوگل]او در حمله به شخصیت های عمومی بی باک بود
[ترجمه ترگمان]او در حملات خود به چهره های عمومی نترس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's very strong and completely fearless into the bargain.
[ترجمه گوگل]او بسیار قوی و کاملاً نترس در معامله است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی قوی و کاملا fearless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What, I wonder, is the fearless Insight Team doing about that?
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که تیم Insight نترس در این مورد چه می کند؟
[ترجمه ترگمان]من در این مورد فکر می کنم که این تیم بی باک is این کار را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is utterly fearless and sure of herself, small in stature but large in moxie.
[ترجمه گوگل]او کاملاً نترس و از خودش مطمئن است، جثه کوچکی دارد اما موکسی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]او کاملا نترس و از خودش مطمئن است، اما قد بلندی دارد، اما به اندازه کافی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Being fearless is a serious disadvantage.
[ترجمه گوگل]نترس بودن یک ضرر جدی است
[ترجمه ترگمان]بی باک بودن یک نقطه ضعف جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Comanches were great and fearless warriors.
[ترجمه گوگل]کومانچ ها جنگجویانی بزرگ و بی باک بودند
[ترجمه ترگمان]The شجاع و شجاع بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite its fearless look at racial tensions, the film moves at a relaxed and humorous pace.
[ترجمه گوگل]علیرغم نگاه بی باکانه اش به تنش های نژادی، فیلم با سرعتی آرام و طنز پیش می رود
[ترجمه ترگمان]علی رغم نگاه بی باک آن به تنش های نژادی، فیلم با آهنگ آرام و humorous حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lightning quick, fearless in the tackle and always in the thick of the action.
[ترجمه گوگل]رعد و برق سریع، بی باک در تکل و همیشه در انبوه عمل
[ترجمه ترگمان]آذرخش سریع و بی باک در برخورد و همیشه در اوج عمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To become foot-sure and fearless in such tightrope bridge crossings, he practiced on easier ones a few inches above the ground.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه در چنین گذرگاه‌های طناب‌دار، مطمئن و نترس باشد، روی پل‌های ساده‌تر چند اینچی بالاتر از زمین تمرین می‌کرد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه مطمئن شود و نترس از این عبور از پل با گذر از پل، در چند اینچی روی زمین تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were fearless, giddy with excitement and anticipation.
[ترجمه گوگل]آنها نترس، سرگشته از هیجان و انتظار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها از هیجان و انتظار گیج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kids are fearless and full of energy, and no parent can watch them 24 hours a day.
[ترجمه گوگل]بچه ها نترس و پر انرژی هستند و هیچ پدر و مادری نمی تواند 24 ساعت شبانه روز آنها را تماشا کند
[ترجمه ترگمان]کودکان نترس و پر از انرژی هستند و هیچ پدر و مادری نمی تواند ۲۴ ساعت در روز آن ها را تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

خود سر (صفت)
resistant, opinionated, overconfident, wayward, presumptuous, headstrong, intractable, assuming, presuming, willful, intrepid, fearless, froward, untoward, overweening, self-assertive, self-opinionated, self-assured, self-confident

بی باک (صفت)
audacious, brave, bold, intrepid, fearless, dashing, stalwart, brazen, heroic, undaunted, daredevilish, devil-may-care, doughty, venturous, temerarious

خیره سر (صفت)
wayward, obstinate, brave, bold, stubborn, willful, fearless, stupid, featherheaded, fat-brained, self-willed, overbold, self-assured, self-confident

نترس (صفت)
brave, fearless

بی محابا (صفت)
fearless, forthright, free-spoken, slam-bang

انگلیسی به انگلیسی

• bold, courageous, unafraid
a fearless person or animal is not afraid.

پیشنهاد کاربران

جسورانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fear
✅️ اسم ( noun ) : fear / fearfulness / fearlessness
✅️ صفت ( adjective ) : fearful / fearless / fearsome
✅️ قید ( adverb ) : fearfully / fearlessly / fearsomely
نترس/کسی که هیچ حسی به اسم ترس نداره
اسم یکی از اهنگ های گروه le sserafim
دلیر ، شجاع، بی باک ، نترس
بی باک
اسم دومین اهنگ تیلور که تازگی ضبط مجدد شده
نترس
بی باک
با شهامت
نترس
نترس - شجاع
Brave

بپرس