1. i am fearfully busy
خیلی گرفتار هستم.
2. The boys looked at each other fearfully.
[ترجمه گوگل]پسرها با ترس به هم نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با ترس به یکدیگر نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه ها با ترس به یکدیگر نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fearfully, he walked closer to the edge.
[ترجمه گوگل]با ترس به لبه نزدیکتر شد
[ترجمه ترگمان]هراسان، به لبه نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هراسان، به لبه نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She glanced fearfully over her shoulder.
[ترجمه گوگل]با ترس به شانه اش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]از روی شانه اش نگاهی به اطراف انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از روی شانه اش نگاهی به اطراف انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The child glanced fearfully around the small circle of onlookers.
[ترجمه گوگل]کودک با ترس به اطراف حلقه کوچک تماشاچیان نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]کودک با وحشت به اطراف دایره کوچک تماشاچیان نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودک با وحشت به اطراف دایره کوچک تماشاچیان نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Fearfully, Seb drew closer and could see her dress had been ripped down from the neck to waist.
[ترجمه گوگل]سب با ترس نزدیکتر شد و دید که لباسش از گردن تا کمر پاره شده بود
[ترجمه ترگمان]هراسان، Seb نزدیک تر شد و می دید که لباسش از گردن تا کمر پاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هراسان، Seb نزدیک تر شد و می دید که لباسش از گردن تا کمر پاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is fearfully busy.
8. A slattern, evidently his wife, looked on fearfully.
[ترجمه گوگل]اسلاتر، ظاهراً همسرش، با ترس به آن نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا زنش بی بند و بار بود و با ترس و لرز به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظاهرا زنش بی بند و بار بود و با ترس و لرز به اطراف نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wearily, fearfully, they filed out to face the day.
[ترجمه گوگل]با خستگی، ترس، آنها را برای مواجهه با روز تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]خسته و کوفته، خسته و کوفته، بیرون رفتند تا در آن روز را به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خسته و کوفته، خسته و کوفته، بیرون رفتند تا در آن روز را به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These demons are fearfully effective in the movie.
[ترجمه گوگل]این شیاطین به طرز ترسناکی در فیلم موثر هستند
[ترجمه ترگمان]این موجودات شیطانی سخت در فیلم تاثیر گذار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موجودات شیطانی سخت در فیلم تاثیر گذار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Anna was in the doorway, staring fearfully at her.
[ترجمه گوگل]آنا در آستانه در بود و با ترس به او خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]آنا در آستانه در ایستاده بود و به او خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آنا در آستانه در ایستاده بود و به او خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These cakes are fearfully good.
[ترجمه گوگل]این کیک ها به طرز وحشتناکی خوب هستند
[ترجمه ترگمان]این کیک خیلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کیک خیلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She looked fearfully into his face.
[ترجمه گوگل]با ترس به صورتش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز به صورتش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز به صورتش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The lift came and she got into it fearfully.
[ترجمه گوگل]آسانسور آمد و او با ترس وارد آن شد
[ترجمه ترگمان]بلند شد و به وحشت افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بلند شد و به وحشت افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید