1. I tend to overuse certain favourite expressions.
[ترجمه گوگل]من تمایل به استفاده بیش از حد از عبارات مورد علاقه دارم [ترجمه ترگمان]من تمایل به استفاده بیش از حد از عبارات مورد علاقه دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Hollywood's favourite actor was modest about his latest triumph.
[ترجمه گوگل]بازیگر مورد علاقه هالیوود در مورد آخرین پیروزی خود متواضع بود [ترجمه ترگمان]بازیگر محبوب هالیوود در مورد آخرین پیروزی اش کم و کاست بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She is the favourite to strike gold in the 400 metres hurdles.
[ترجمه گوگل]او مورد علاقه برای زدن طلا در 400 متر با مانع است [ترجمه ترگمان]او مورد توجه قرار گرفتن طلا در ۴۰۰ متر با مانع است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. History is my favourite subject at school.
[ترجمه Sara] تاریخ درس مورد علاقه من در مدرسه است
|
[ترجمه Hermione] درس مورد علاقه ی من در مررسه، تاریخ است.
|
[ترجمه رها] من به درس تاریخ علاقه دارم در مدرسه.
|
[ترجمه گوگل]تاریخ درس مورد علاقه من در مدرسه است [ترجمه ترگمان]تاریخ، موضوع مورد علاقه من در مدرسه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was, in her own favourite phrase, 'a woman without a past'.
[ترجمه گوگل]او به تعبیر مورد علاقه خودش «زنی بدون گذشته» بود [ترجمه ترگمان]این زن با عبارت دل خواه خود، زنی بدون گذشته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her favourite subject at school is metalwork.
[ترجمه گوگل]موضوع مورد علاقه او در مدرسه فلزکاری است [ترجمه ترگمان]موضوع مورد علاقه اش در مدرسه فلزکاری می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After jockeying for position,the favourite has now taken the lead.
[ترجمه گوگل]پس از جوکی برای موقعیت، محبوب اکنون پیشتاز شده است [ترجمه ترگمان]بعد از این حقه زدن برای موقعیت، مورد مورد علاقه در حال حاضر رهبری را به دست گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My favourite serial is on the programme.
[ترجمه گوگل]سریال مورد علاقه من در برنامه است [ترجمه ترگمان]سریال مورد علاقه من در برنامه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sword and mace were favourite weapons for hand - to - hand fighting .
[ترجمه گوگل]شمشیر و گرز سلاح های مورد علاقه برای مبارزه تن به تن بودند [ترجمه ترگمان]شمشیر و گرز سلاح های مورد علاقه شان را برای جنگ تن به تن مورد استفاده قرار می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The prime minister is a favourite target of comedians.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر هدف مورد علاقه کمدین ها است [ترجمه ترگمان]نخست وزیر هدف مورد علاقه کمدین ها می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Select your favourite fruit or veg and pickle them while they are still fresh.
[ترجمه گوگل]میوه یا سبزی مورد علاقه خود را انتخاب کنید و در حالی که هنوز تازه هستند ترشی کنید [ترجمه ترگمان]میوه ها و سبزیجات مورد علاقه خود را انتخاب کنید و در حالی که هنوز تازه هستند، آن ها را مزه مزه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We booked two tables at our favourite restaurant.
[ترجمه گوگل]ما دو میز در رستوران مورد علاقه خود رزرو کردیم [ترجمه ترگمان]ما دو میز را در رستوران مورد علاقه اش رزرو کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My favourite sports are tennis and swimming.
[ترجمه گوگل]ورزش مورد علاقه من تنیس و شنا است [ترجمه ترگمان]ورزش های مورد علاقه من تنیس و شنا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His favourite recreations are golf and playing Scrabble.
[ترجمه گوگل]تفریحات مورد علاقه او گلف و بازی اسکربل است [ترجمه ترگمان]سرگرمی های مورد علاقه اش بازی گلف و بازی کردنشان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Swimming is my favourite form of exercise.
[ترجمه گوگل]شنا ورزش مورد علاقه من است [ترجمه ترگمان]شنا کردن شکل مورد علاقه من از ورزش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ندیمه (اسم)
abigail, maid of honor, favorite, confidante, favourite, maid of honour
• preferred, beloved, liked (alternate spelling for favorite) your favourite thing of a particular type is the one that you like most. the favourite in a competition is the person or animal that is expected to win it.
پیشنهاد کاربران
( در ورزش ) کسی که انتظار میره برنده باشه
سایتتون خوبه فقط خیلی تبلیغات داره
مورد علاقه، محبوب، دوست داشتنی
مدعی قهرمانی
مورد علاقه
Favourite:بریتانیایی و Favorite: آمریکایی اما تلفظ یکیه
کسی/حیوانی که انتظار میره برنده باشه ( در رقابت و مسابقات ) She had laid $100 on the favourite اون زن روی حیوون مد نظرش ۱۰۰ دلار شرط بندی کرد تو اون رقابت