favourably


بطورمساعدیامطلوب

جمله های نمونه

1. The city compares favourably with other parts of Brazil.
[ترجمه گوگل]این شهر در مقایسه با سایر نقاط برزیل مطلوب است
[ترجمه ترگمان]این شهر با دیگر بخش های برزیل مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She seems favourably disposed to the move.
[ترجمه علی] او به نظر می رسد که به طور مطلوبی به حرکت تمایل دارد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او تمایلی مساعد به این حرکت دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که از حرکت علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Management is favourably disposed to the idea of job-sharing.
[ترجمه گوگل]مدیریت نسبت به ایده اشتراک کار تمایل دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت به طور مطلوب به ایده تقسیم کار تمایل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The imported fabric is 30% cheaper and compares favourably in quality.
[ترجمه گوگل]پارچه وارداتی 30 درصد ارزانتر است و از نظر کیفیت قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]پارچه وارداتی ۳۰ درصد ارزان تر است و با کیفیت مطلوب مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His enthusiasm for study struck his teacher favourably.
[ترجمه گوگل]شور و شوق او برای مطالعه، معلمش را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او برای تحصیل به معلم او پاسخ مثبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think the chief exec was favourably impressed by your presentation.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که مدیر اجرایی از ارائه شما تحت تأثیر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به نظر من مدیر ارشد آن را کام لا تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The market reacted favourably to the announcement.
[ترجمه گوگل]بازار به این اطلاعیه واکنش مثبت نشان داد
[ترجمه ترگمان]واکنش بازار به این اعلامیه واکنش مثبتی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The open approach contrasts favourably with the exclusivity of some universities.
[ترجمه گوگل]رویکرد باز در تضاد مطلوب با انحصار برخی از دانشگاه ها است
[ترجمه ترگمان]رویکرد باز با انحصار برخی دانشگاه ها سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their prices compare favourably with those of their competitors.
[ترجمه گوگل]قیمت آنها نسبت به رقبایشان مطلوب است
[ترجمه ترگمان]قیمت های آن ها به طور مناسب با رقبای خود مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was very favourably impressed with her work.
[ترجمه گوگل]من بسیار تحت تاثیر کار او قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من از کارش خیلی خوشم آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They didn't regard the prospects favourably.
[ترجمه گوگل]آنها چشم انداز را مطلوب ارزیابی نکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا به حال به آینده توجهی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We would view favourably any sensible suggestion for maintaining the business.
[ترجمه گوگل]ما هر پیشنهاد معقولی برای حفظ کسب و کار را مثبت می بینیم
[ترجمه ترگمان]ما هرگونه پیشنهاد معقولی برای حفظ کسب وکار را در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hotel certainly compared favourably with the one we stayed in last year.
[ترجمه گوگل]این هتل مطمئناً با هتلی که سال گذشته در آن اقامت داشتیم مقایسه خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]این هتل قطعا با کسی که در سال گذشته اقامت داشتیم قابل مقایسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our road safety record compares favourably with that of other European countries.
[ترجمه گوگل]سوابق ایمنی جاده ای ما با سایر کشورهای اروپایی قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]سابقه ایمنی جاده ای ما با دیگر کشورهای اروپایی مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The play was well/favourably reviewed.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه به خوبی/مطلوب نقد شد
[ترجمه ترگمان]نمایش به خوبی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• approvingly, kindly, in a well-disposed manner (also favorably)

پیشنهاد کاربران

به نیکی
به نحو مطلوب
مورد پسند ، بطور دلخواه
با حُسن نظر، با نظر مساعد، با نظر موافق

بپرس