favoritism

/ˈfeɪvərəˌtɪzəm//ˈfeɪvərəˌtɪzəm/

معنی: طرفداری، استثناء قائل شدن نسبت بکسی
معانی دیگر: جانبداری، استثنا قائل شدن، تبعیض گذاری، پارتی بازی، ناروا گزینی، به پنداری، به پندار گرایی، بهزان گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the unjust favoring of one group or person over another.
مترادف: bias, partiality
مشابه: inclination, leaning, partisanship, predilection, preference, prejudice, proclivity, tendency

جمله های نمونه

1. Students were evaluated without bias or favoritism.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان بدون جانبداری یا جانبداری مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان بدون جانبداری یا تبعیض مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This favoritism took the form of inheritance of land and wealth, but it also took the form of simple care.
[ترجمه گوگل]این طرفداری به شکل ارث از زمین و ثروت بود، اما به شکل مراقبت ساده نیز به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]این تبعیض شکل وراثت زمین و ثروت را به خود گرفت، اما این محبوبیت نیز شکل مراقبت های ساده را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hypocrisy involved in her narrow favoritism was revealed in several ways.
[ترجمه گوگل]ریاکاری که در طرفداری باریک او وجود داشت از چند طریق آشکار شد
[ترجمه ترگمان]ریاکاری که در این طرفداری narrow دخالت داشت، به روش های مختلفی آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nepotism, cronyism and favoritism are rampant.
[ترجمه گوگل]خویشاوندی، دوستی و طرفداری بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]Nepotism، دوست گرایی و طرفداری، شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In - Group Favoritism: Self - Anchoring Principle or Social Identity Theory?
[ترجمه گوگل]در - علاقه مندی گروهی: اصل خود لنگر یا نظریه هویت اجتماعی؟
[ترجمه ترگمان]In گروه: اصل Self یا نظریه هویت اجتماعی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dating Bosses: False accusations of favoritism may arise.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان دوستیابی: ممکن است اتهامات نادرست طرفداری مطرح شود
[ترجمه ترگمان]روسای قرار ملاقات: اتهامات اشتباه ممکن است ایجاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dating Bosses: False accusations of favoritism may arise. You may get fired after the break - up.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان دوستیابی: ممکن است اتهامات نادرست طرفداری مطرح شود ممکن است بعد از جدایی اخراج شوید
[ترجمه ترگمان]روسای قرار ملاقات: اتهامات اشتباه ممکن است ایجاد شوند شما ممکن است بعد از استراحت اخراج شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was his first hint at graft, favoritism.
[ترجمه گوگل]این اولین اشاره او به پیوند، طرفداری بود
[ترجمه ترگمان]این اولین اشاره ای بود که به پیوند می خورد، به او علاقه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For God does not show favoritism.
[ترجمه گوگل]زیرا خداوند لطف نمی کند
[ترجمه ترگمان]چرا که خدا این جانبداری را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But if you show favoritism, you sin and are convicted by the law as lawbreakers.
[ترجمه گوگل]اما اگر طرفداری نشان دهید، گناه می کنید و توسط قانون به عنوان قانون شکن محکوم می شوید
[ترجمه ترگمان]اما اگر این طرفداری را داشته باشید، گناه می کنید و به قانون شکنان محکوم می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The typical product of favoritism of customers and selected by sorting samples and calculating their scores.
[ترجمه گوگل]محصول معمولی از طرفداری مشتریان و با مرتب سازی نمونه ها و محاسبه امتیاز آنها انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]یک محصول معمول از محبوبیت مشتریان را انتخاب کرده و با مرتب سازی نمونه ها و محاسبه امتیازات آن ها انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My brothers and sisters, do you acts of favoritism really in our glorious Lord Jesus Christ?
[ترجمه گوگل]برادران و خواهران من، آیا واقعاً در خداوند باشکوه ما عیسی مسیح لطف می کنید؟
[ترجمه ترگمان]برادران و خواهران من، آیا تو واقعا در عیسی مسیح با شکوهی عمل می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We tried to meet both children's needs without the appearance of favoritism or unfairness.
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم نیازهای هر دو کودک را بدون توجه و بی انصافی برآورده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم نیازهای هر دو کودک را بدون ظاهر تبعیض یا unfairness ملاقات کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You may need additional training, but the matter of supervisory favoritism lies in your hands.
[ترجمه گوگل]ممکن است به آموزش های اضافی نیاز داشته باشید، اما موضوع طرفداری نظارتی در دستان شماست
[ترجمه ترگمان]ممکن است نیاز به آموزش بیشتری داشته باشید، اما اهمیت طرفداری از جانبداری در دستان شما قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

استثناء قائل شدن نسبت بکسی (اسم)
favoritism, favouritism

انگلیسی به انگلیسی

• favoring of one over others, preferring of one over others (also favouritism)

پیشنهاد کاربران

پارتی بازی کردن، تبعیض قائل شدن، استثنا قائل شدن
pull some strings
تبعیض. استثناء. جانبداری
مثال:
But if you show favoritism, you sin and are convicted by the law as lawbreakers.
اما اگر شما جانبداری {و تبعیض} نشان بدهی، خطاکار هستی و توسط قانون به عنوان یک قانون شکن مجرم شناخته می شوی.
ارجحیت
پارتی بازی
عزیز - پروری، پارتی بازی
تعصب، حمایت بی رویه، طرفداری افراطی
تبعیض
استثناء قائل شدن نسبت به کسی - طرفداری - پارتی بازی

بپرس