favorite son

/ˈfeɪvərətˈsən//ˈfeɪvərətsʌn/

فرزند نور چشم، پسر عزیز کرده، چشم و چراغ شهر (یا خانواده)، فرزند برومند (کشور یا ناحیه)، نامزد ریاست جمهوری، کاندیدای ریاست جمهوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person supported as a presidential nominee by the leaders or delegates of his own state.

(2) تعریف: a man highly esteemed and favored by his hometown or native area because of specific accomplishments.

جمله های نمونه

1. He congratulated himself that his favorite son had behaved so nobly.
[ترجمه گوگل]او به خود تبریک گفت که پسر مورد علاقه اش اینقدر نجیبانه رفتار کرده است
[ترجمه ترگمان]به خود تبریک گفت که پسر مورد علاقه اش بسیار شرافتمندانه رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oh yes, he is your favorite son anyway, you must be excited.
[ترجمه گوگل]اوه بله، به هر حال او پسر مورد علاقه شماست، باید هیجان زده باشید
[ترجمه ترگمان]اوه، بله، به هر حال، اون پسر مورد علاقه تو هست باید هیجان زده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The youthful Toede was his father's favorite son.
[ترجمه گوگل]توده جوان پسر مورد علاقه پدرش بود
[ترجمه ترگمان]پسر محبوب پدرش، پسر محبوب پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yazoo's best athlete and favorite son.
[ترجمه گوگل]بهترین ورزشکار و پسر مورد علاقه یازو
[ترجمه ترگمان]بهترین ورزش کار و پسر مورد علاقه Yazoo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Olympus, Zeus congratulated himself that his favorite son had behaved so nobly.
[ترجمه گوگل]در المپ، زئوس به خود تبریک گفت که پسر مورد علاقه اش اینقدر نجیبانه رفتار کرده است
[ترجمه ترگمان]در المپ، زئوس به خودش تبریک گفت که پسر محبوبش خیلی شرافتمندانه رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Blake will probably transfer most of the property to his favorite son Tom.
[ترجمه گوگل]بلیک احتمالا بیشتر دارایی را به پسر مورد علاقه خود تام منتقل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان](بلیک)احتمالا بیشتر این ملک را به پسر مورد علاقه اش تام منتقل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس