به تبع آنبالتبعمتمایل بودن، تمایل داشتن، ترجیح دادن، ملاحظه کردنموافق، هوادار، حامی، پشتیبان، طرفدار، هماهنگبه طبع آنبالطبعپیرو آنبرای نمونه: پیرو این قضیه+ عکس و لینک