• : تعریف: a tactless error in manners or behavior; social blunder. • مشابه: misstep, slip
جمله های نمونه
1. Talking business at dinner is a faux pas in France.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در مورد تجارت در هنگام شام در فرانسه یک امر تقلبی است [ترجمه ترگمان]صحبت درباره تجارت در هنگام صرف شام در فرانسه یک اشتباه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mercifully, circumstances now allow me to rectify this faux pas.
[ترجمه مرضیه خدامی] خوشبختانه، الان شرایط به من این اجازه را میده که بتونم اشتباهم را اصلاح کنم
|
[ترجمه گوگل]متأسفانه، شرایط اکنون به من اجازه می دهد که این خطا را اصلاح کنم [ترجمه ترگمان]خدا را شکر، اوضاع و احوال به من اجازه می داد که این faux را جبران کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A major faux pas is trying to entice users on one channel to your own channel.
[ترجمه گوگل]یک اشتباه بزرگ در تلاش است تا کاربران یک کانال را به کانال خود جلب کند [ترجمه ترگمان]یک اشتباه بزرگ، تلاش برای جلب کاربران در یک کانال به کانال خودتان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No fashion faux pas we make could ever rival the male's Speedo.
[ترجمه گوگل]هیچ مد تقلبی ای که ما می سازیم نمی تواند با اسپیدو مردانه رقابت کند [ترجمه ترگمان]هیچ عکس العملی نشون نمیده که ما میتونیم Speedo مردونه رو با هم رقابت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is a major faux pas ( social embarrassment ) to arrive at a party early or even on time.
[ترجمه گوگل]زودتر از موعد یا حتی به موقع به یک مهمانی میرسید، یک اشتباه بزرگ (خجالت اجتماعی) است [ترجمه ترگمان]این یک مشکل بزرگ (شرمندگی اجتماعی)برای رسیدن به یک مهمانی در اوایل یا حتی زمان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Howerer, it turned out to be a faux pas, as Mother made me return the dress.
[ترجمه گوگل]با این حال، معلوم شد که این یک تقلب است، زیرا مادر مجبورم کرد لباس را پس بدهم [ترجمه ترگمان]چون مادر مرا مجبور کرد لباس عوض کنم، خیلی ناراحت شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Another faux pas many unemployed job hunters make: Sending introductory notes that overextend gratitude, says Ms. Shapiro.
[ترجمه گوگل]خانم شاپیرو میگوید: یکی دیگر از کارهای اشتباهی که بسیاری از شکارچیان شغل بیکار انجام میدهند: ارسال یادداشتهای مقدماتی که قدردانی را بیش از حد افزایش میدهد [ترجمه ترگمان]خانم شاپیرو می گوید که یکی دیگر از شکارچیان بی کار، بسیاری از جویندگان کار بی کار را اخراج می کند: ارسال یادداشت های معارفه ای (overextend gratitude) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This continues our fine tradition of fashion faux pas for our Olympic outfits.
[ترجمه گوگل]این به سنت خوب ما در تولید لباس های مصنوعی مد برای لباس های المپیک ادامه می دهد [ترجمه ترگمان]این سنت به سنت faux برای لباس های ورزشی ما ادامه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She looked around to be sure her faux pas was undetected.
[ترجمه گوگل]او به اطراف نگاه کرد تا مطمئن شود که پاس تقلبی او شناسایی نشده است [ترجمه ترگمان]او به اطراف نگاه کرد تا مطمئن شود که pas متوجه نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I made some remark about his wife's family then realized I'd made a serious faux pas.
[ترجمه گوگل]من در مورد خانواده همسرش اظهار نظر کردم و سپس متوجه شدم که یک تقلب جدی انجام داده ام [ترجمه ترگمان]بعد متوجه شدم که در مورد خانواده اش چیزی مطرح کرده ام، بعد متوجه شدم که من یک اشتباه جدی مرتکب شده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was not long before I realised the enormity of my faux pas.
[ترجمه گوگل]طولی نکشید که به عظمت پاس مصنوعی خود پی بردم [ترجمه ترگمان]خیلی طول نکشید که عظمت faux را فهمیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Edna was met with a hushed silence fitting for only the most violent faux pas.
[ترجمه گوگل]ادنا با سکوتی آرام مواجه شد که فقط برای خشن ترین تقلب ها مناسب بود [ترجمه ترگمان]ادنا با سکوتی عمیق و خاموش که فقط برای the سخت بود، آشنا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Throwing up on the dessert might be regarded as a faux pas.
[ترجمه گوگل]پرتاب کردن دسر ممکن است به عنوان یک پاس تقلبی در نظر گرفته شود [ترجمه ترگمان]پرتاب کردن دسر ممکن است به عنوان یک pas تلقی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. All of these can an otherwise reputation a litany of faux pas in of your coworkers.
[ترجمه گوگل]همه اینها می تواند در غیر این صورت شهرت زیادی در بین همکاران شما ایجاد کند [ترجمه ترگمان]همه این ها می تونن به طور غیر عادی یه مشت ادم ها رو از هم جدا کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (french) "false step", embarrassing social blunder, breach of etiquette a faux pas is a socially embarrassing action or mistake; a formal expression.
پیشنهاد کاربران
اشتباه در رفتار های اجتماعی
words or behavior that are a social mistake or not polite
سوتی و گاف مفرد آن foʊ ˈpɑː/ Faux pas/ جمع آن /Faux pas /foʊ ˈpɑ:z
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {فُ پآ} می باشد
/ˌfəʊ ˈpɑː/ This term is borrowed from French and refers to a social mistake or breach of etiquette. It is often used to describe an embarrassing or inappropriate action or remark. این اصطلاح از زبان فرانسه به عاریت گرفته شده و به اشتباه اجتماعی یا نقض آداب اشاره دارد. ... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای توصیف یک اقدام یا اظهارات شرم آور یا نامناسب استفاده می شود. اشتباه/خطای شرم آور و خیلی بزرگ مثال؛ I committed a major faux pas by accidentally insulting the host. In a formal setting, a person might say, “It’s important to be aware of cultural customs to avoid any faux pas. ” A person sharing an embarrassing story might say, “I made a huge faux pas by wearing the wrong attire to a formal event. ”