faux pas

/ˈfɑːksˌfoʊˈpɑː//ˈfɒksˌfəʊˈpɑː/

(در رفتار یا سخن) اشتباه، لغزش، گاف، خطا، لغزش، خبط یاخطایی که ابرو ی زنی رادرخطراندازد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: faux pas
• : تعریف: a tactless error in manners or behavior; social blunder.
مشابه: misstep, slip

جمله های نمونه

1. Talking business at dinner is a faux pas in France.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در مورد تجارت در هنگام شام در فرانسه یک امر تقلبی است
[ترجمه ترگمان]صحبت درباره تجارت در هنگام صرف شام در فرانسه یک اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mercifully, circumstances now allow me to rectify this faux pas.
[ترجمه مرضیه خدامی] خوشبختانه، الان شرایط به من این اجازه را میده که بتونم اشتباهم را اصلاح کنم
|
[ترجمه گوگل]متأسفانه، شرایط اکنون به من اجازه می دهد که این خطا را اصلاح کنم
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، اوضاع و احوال به من اجازه می داد که این faux را جبران کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A major faux pas is trying to entice users on one channel to your own channel.
[ترجمه گوگل]یک اشتباه بزرگ در تلاش است تا کاربران یک کانال را به کانال خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]یک اشتباه بزرگ، تلاش برای جلب کاربران در یک کانال به کانال خودتان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No fashion faux pas we make could ever rival the male's Speedo.
[ترجمه گوگل]هیچ مد تقلبی ای که ما می سازیم نمی تواند با اسپیدو مردانه رقابت کند
[ترجمه ترگمان]هیچ عکس العملی نشون نمیده که ما میتونیم Speedo مردونه رو با هم رقابت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a major faux pas ( social embarrassment ) to arrive at a party early or even on time.
[ترجمه گوگل]زودتر از موعد یا حتی به موقع به یک مهمانی می‌رسید، یک اشتباه بزرگ (خجالت اجتماعی) است
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل بزرگ (شرمندگی اجتماعی)برای رسیدن به یک مهمانی در اوایل یا حتی زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Howerer, it turned out to be a faux pas, as Mother made me return the dress.
[ترجمه گوگل]با این حال، معلوم شد که این یک تقلب است، زیرا مادر مجبورم کرد لباس را پس بدهم
[ترجمه ترگمان]چون مادر مرا مجبور کرد لباس عوض کنم، خیلی ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another faux pas many unemployed job hunters make: Sending introductory notes that overextend gratitude, says Ms. Shapiro.
[ترجمه گوگل]خانم شاپیرو می‌گوید: یکی دیگر از کارهای اشتباهی که بسیاری از شکارچیان شغل بیکار انجام می‌دهند: ارسال یادداشت‌های مقدماتی که قدردانی را بیش از حد افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]خانم شاپیرو می گوید که یکی دیگر از شکارچیان بی کار، بسیاری از جویندگان کار بی کار را اخراج می کند: ارسال یادداشت های معارفه ای (overextend gratitude)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This continues our fine tradition of fashion faux pas for our Olympic outfits.
[ترجمه گوگل]این به سنت خوب ما در تولید لباس های مصنوعی مد برای لباس های المپیک ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]این سنت به سنت faux برای لباس های ورزشی ما ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She looked around to be sure her faux pas was undetected.
[ترجمه گوگل]او به اطراف نگاه کرد تا مطمئن شود که پاس تقلبی او شناسایی نشده است
[ترجمه ترگمان]او به اطراف نگاه کرد تا مطمئن شود که pas متوجه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I made some remark about his wife's family then realized I'd made a serious faux pas.
[ترجمه گوگل]من در مورد خانواده همسرش اظهار نظر کردم و سپس متوجه شدم که یک تقلب جدی انجام داده ام
[ترجمه ترگمان]بعد متوجه شدم که در مورد خانواده اش چیزی مطرح کرده ام، بعد متوجه شدم که من یک اشتباه جدی مرتکب شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was not long before I realised the enormity of my faux pas.
[ترجمه گوگل]طولی نکشید که به عظمت پاس مصنوعی خود پی بردم
[ترجمه ترگمان]خیلی طول نکشید که عظمت faux را فهمیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Edna was met with a hushed silence fitting for only the most violent faux pas.
[ترجمه گوگل]ادنا با سکوتی آرام مواجه شد که فقط برای خشن ترین تقلب ها مناسب بود
[ترجمه ترگمان]ادنا با سکوتی عمیق و خاموش که فقط برای the سخت بود، آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Throwing up on the dessert might be regarded as a faux pas.
[ترجمه گوگل]پرتاب کردن دسر ممکن است به عنوان یک پاس تقلبی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]پرتاب کردن دسر ممکن است به عنوان یک pas تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All of these can an otherwise reputation a litany of faux pas in of your coworkers.
[ترجمه گوگل]همه اینها می تواند در غیر این صورت شهرت زیادی در بین همکاران شما ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]همه این ها می تونن به طور غیر عادی یه مشت ادم ها رو از هم جدا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (french) "false step", embarrassing social blunder, breach of etiquette
a faux pas is a socially embarrassing action or mistake; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

دوستان به زیبایی فرموده اند : سوتی دادن - گاف فرهنگی - اشتباه اجتماعی
**English:** "Faux pas" is a French term that refers to a social blunder or a mistake in behavior or etiquette, something that is considered inappropriate or embarrassing in a particular context.
...
[مشاهده متن کامل]

**Farsi:** "Faux pas" یک اصطلاح فرانسوی است که به معنای اشتباه اجتماعی یا خطای رفتاری است، چیزی که در یک زمینه خاص نامناسب یا شرم آور محسوب می شود.
### **10 Complex Sentences with "Faux Pas" and Farsi Translations:**
1. **She made a huge faux pas by asking her colleague about his salary during lunch. **
او با پرسیدن از همکارش درباره حقوقش در هنگام ناهار یک اشتباه بزرگ اجتماعی کرد.
2. **His faux pas at the wedding reception, when he accidentally spilled wine on the bride, made everyone uncomfortable. **
اشتباه اجتماعی او در مهمانی عروسی، وقتی که به طور تصادفی شراب روی عروس ریخت، باعث ناراحتی همه شد.
3. **It was a major faux pas to talk about politics at the dinner table with strangers. **
صحبت کردن در مورد سیاست با غریبه ها سر میز شام یک اشتباه اجتماعی بزرگ بود.
4. **Although he didn’t mean to offend anyone, his comment about the new employee was considered a faux pas. **
با اینکه قصد نداشت کسی را رنجیده کند، صحبتش درباره کارمند جدید به عنوان یک اشتباه اجتماعی در نظر گرفته شد.
5. **When she congratulated her friend on her promotion, only to find out that she had actually been demoted, it was an awkward faux pas. **
وقتی که او به دوستش به خاطر ارتقای شغلی تبریک گفت و بعد متوجه شد که در واقع ترفیع نیافته بلکه تنزل شغلی داشته، این یک اشتباه اجتماعی ناخوشایند بود.
6. **At the formal dinner, discussing personal matters like family problems was considered a social faux pas. **
در شام رسمی، صحبت کردن درباره مسائل شخصی مانند مشکلات خانوادگی یک اشتباه اجتماعی تلقی می شد.
7. **He realized his faux pas when he asked the guest about her age, which is considered impolite in many cultures. **
او وقتی از مهمان درباره سنش پرسید، که در بسیاری از فرهنگ ها بی ادبانه محسوب می شود، متوجه اشتباه اجتماعی اش شد.
8. **The politician’s faux pas during the speech, where he mispronounced the name of a country, became a major talking point in the media. **
اشتباه اجتماعی سیاستمدار در طول سخنرانی، جایی که نام یک کشور را اشتباه تلفظ کرد، تبدیل به موضوع اصلی صحبت ها در رسانه ها شد.
9. **After making a faux pas by forgetting her best friend’s birthday, she tried to make it up by organizing a surprise party. **
بعد از اینکه اشتباه اجتماعی بزرگی کرد و تولد بهترین دوستش را فراموش کرد، سعی کرد با ترتیب دادن یک جشن سورپرایز جبران کند.
10. **Although the faux pas was minor, she still felt embarrassed for not acknowledging her colleague's achievements at the meeting. **
با اینکه اشتباه اجتماعی کم اهمیتی بود، او همچنان احساس شرمندگی می کرد که در جلسه موفقیت های همکارش را نادیده گرفت.
chatgpt

اشتباه در رفتار های اجتماعی
words or behavior that are a social mistake or not polite
سوتی و گاف
مفرد آن foʊ ˈpɑː/ Faux pas/
جمع آن /Faux pas /foʊ ˈpɑ:z
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {فُ پآ} می باشد
/ˌfəʊ ˈpɑː/
This term is borrowed from French and refers to a social mistake or breach of etiquette. It is often used to describe an embarrassing or inappropriate action or remark.
این اصطلاح از زبان فرانسه به عاریت گرفته شده و به اشتباه اجتماعی یا نقض آداب اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف یک اقدام یا اظهارات شرم آور یا نامناسب استفاده می شود.
اشتباه/خطای شرم آور و خیلی بزرگ
مثال؛
I committed a major faux pas by accidentally insulting the host.
In a formal setting, a person might say, “It’s important to be aware of cultural customs to avoid any faux pas. ”
A person sharing an embarrassing story might say, “I made a huge faux pas by wearing the wrong attire to a formal event. ”

گاف - اشتباه - سوتی
سوتی دادن!

بپرس