1. faust sold his soul to the devil
فاوست روح خود را به شیطان تسلیم کرد.
2. In the story, Faust is tempted by the Devil, who has taken the shape of a man.
[ترجمه گوگل]در داستان، فاوست توسط شیطان که شکل یک مرد به خود گرفته است وسوسه می شود
[ترجمه ترگمان]در داستان، فاوست توسط شیطان وسوسه می شود که شکل یک مرد را گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در داستان، فاوست توسط شیطان وسوسه می شود که شکل یک مرد را گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She poured some water into a plastic bowl. Faust, her Great Dane, lapped it up with relish.
[ترجمه گوگل]او مقداری آب در یک کاسه پلاستیکی ریخت فاوست، گریت دین او، آن را با ذوق زد
[ترجمه ترگمان]او مقداری آب در کاسه پلاستیکی ریخت Faust، دین بزرگ، با رغبت آن را کنار زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مقداری آب در کاسه پلاستیکی ریخت Faust، دین بزرگ، با رغبت آن را کنار زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Frankenstein was no Faust, exchanging his immortal soul for power.
[ترجمه گوگل]فرانکنشتاین فاوست نبود و روح جاودانه اش را با قدرت عوض می کرد
[ترجمه ترگمان]Frankenstein Faust نبود و روح immortal را به خاطر قدرت رد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Frankenstein Faust نبود و روح immortal را به خاطر قدرت رد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The present-day Faust smirked over towards the Professor and made an obscene gesture.
[ترجمه گوگل]فاوست امروزی پوزخندی به طرف پروفسور زد و حرکتی ناپسند کرد
[ترجمه ترگمان]فاوست امروزی به طرف استاد پوزخند زد و یک حرکت وقیحانه انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فاوست امروزی به طرف استاد پوزخند زد و یک حرکت وقیحانه انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Only Faust, unstintingly and imposingly sung by Thomas Hampson, is required to relate to the audience.
[ترجمه گوگل]فقط فاوست که توماس همپسون آن را بیدریغ و با ابهت خوانده است، باید با مخاطب ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]تنها فاوست، unstintingly و imposingly که توسط توماس Hampson خوانده می شود، برای ارتباط با مخاطب لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها فاوست، unstintingly و imposingly که توسط توماس Hampson خوانده می شود، برای ارتباط با مخاطب لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In Faust Goethe had Mephistopheles assume the form of a dog when he enters Faust's study for the first time.
[ترجمه گوگل]در فاوست گوته، مفیستوفل زمانی که برای اولین بار وارد مطالعه فاوست می شود، شکل یک سگ را به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]گوته در فاوست به طور مفیستوفلس شکل یک سگ را هنگامی که برای اولین بار وارد مطالعه فاوست می شود، به خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گوته در فاوست به طور مفیستوفلس شکل یک سگ را هنگامی که برای اولین بار وارد مطالعه فاوست می شود، به خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But Faust are harder to pin down, being more of an exercise in situationism and anarchy than any single kind of sonic form.
[ترجمه گوگل]اما تشخیص فاوست سختتر است، زیرا بیشتر تمرینی برای موقعیتگرایی و آنارشی است تا هر نوع فرم صوتی
[ترجمه ترگمان]اما برای اینکه \"فاوست\" دشوارتر از هر نوع تمرین در situationism و هرج و مرج بیش از هر نوع موسیقی صوتی باشد، دشوارتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما برای اینکه \"فاوست\" دشوارتر از هر نوع تمرین در situationism و هرج و مرج بیش از هر نوع موسیقی صوتی باشد، دشوارتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Similarly, Otto von Bismarck said, "Faust complained about having two souls in his breast, but I harbor a whole crowd of them and they quarrel. It is like being in a republic. "
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، اتو فون بیسمارک گفت: "فاوست از داشتن دو روح در سینهاش شکایت کرد، اما من جمعیت زیادی از آنها را پناه میدهم و آنها با هم دعوا میکنند این مانند حضور در یک جمهوری است "
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند این مانند بودن در یک جمهوری است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند این مانند بودن در یک جمهوری است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One would think that selling one's soul, as Faust offered his to the devil in Goethe's Dr. Faustus, is only a figment of literary fiction.
[ترجمه گوگل]می توان فکر کرد که فروختن روح خود، آن گونه که فاوست در کتاب دکتر فاوستوس گوته، روح خود را به شیطان تقدیم کرد، تنها زاییده داستان ادبی است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها فکر می کند که فروش روح یک فرد، که فاوست در کتاب دکتر Faustus به شیطان گفته بود، فقط زاییده تخیلات ادبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها فکر می کند که فروش روح یک فرد، که فاوست در کتاب دکتر Faustus به شیطان گفته بود، فقط زاییده تخیلات ادبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Faust made a better deal. This isn't a film so much as a toy tie - in.
[ترجمه گوگل]فاوست معامله بهتری انجام داد این یک فیلم به اندازه یک کراوات اسباب بازی نیست
[ترجمه ترگمان]فاوست قرارداد بهتری به عمل آورد این یک فیلم نیست، به اندازه یک کراوات اسباب بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فاوست قرارداد بهتری به عمل آورد این یک فیلم نیست، به اندازه یک کراوات اسباب بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Similarly, Otto von Bismarck said, "Faust complained about having two souls in his breast, but I harbor a whole crowd of them and they quarrel.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، اتو فون بیسمارک میگوید: «فاوست از داشتن دو روح در سینهاش شکایت کرد، اما من جمعیت زیادی از آنها را پناه میدهم و آنها با هم دعوا میکنند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The first performance was of Charles Gounod's Faust, the fascinating tale of a German sorcerer who sells his soul to the devil in exchange for knowledge, power, youth, and love.
[ترجمه گوگل]اولین اجرا، فاوست چارلز گونود بود، داستان جذاب یک جادوگر آلمانی که روح خود را در ازای دانش، قدرت، جوانی و عشق به شیطان می فروشد
[ترجمه ترگمان]اولین اجرای آن عبارت بود از فاوست: فاوست، داستان شگفت انگیز یک جادوگر آلمانی که روح خود را در ازای دانش، قدرت، جوانی و عشق به شیطان می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین اجرای آن عبارت بود از فاوست: فاوست، داستان شگفت انگیز یک جادوگر آلمانی که روح خود را در ازای دانش، قدرت، جوانی و عشق به شیطان می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Marx liked to repeat Mephistopheles' words from Goethe's "Faust": "all existing is worthy to be destroyed.
[ترجمه گوگل]مارکس دوست داشت سخنان مفیستوفل را از «فاوست» گوته تکرار کند: «همه موجودات ارزش نابودی دارند
[ترجمه ترگمان]مارکس از تکرار گفته های مفیستوفلس به عنوان \"فاوست\" خوشش می آید: \" همه موجود ارزشمند است که نابود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مارکس از تکرار گفته های مفیستوفلس به عنوان \"فاوست\" خوشش می آید: \" همه موجود ارزشمند است که نابود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Faust is an artistic figure that has very rich and complex connotation in Western literature.
[ترجمه گوگل]فاوست شخصیتی هنری است که در ادبیات غرب مفهومی بسیار غنی و پیچیده دارد
[ترجمه ترگمان]فاوست، یک چهره هنری است که دلالت بسیار غنی و پیچیده در ادبیات غرب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فاوست، یک چهره هنری است که دلالت بسیار غنی و پیچیده در ادبیات غرب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید