faultily


معنی: عوضی
معانی دیگر: عیبناکانه، بطورمعیوب یاناقص، چنانکه شایسته نکوهش باشد

جمله های نمونه

1. These statements were faultily attributed to me.
[ترجمه گوگل]این اظهارات به اشتباه به من نسبت داده شد
[ترجمه ترگمان]این گفته ها faultily مربوط به من بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. American physiologist once had made many investigation discovery, sexual life is the main reason of insomnia of a few people faultily .
[ترجمه گوگل]فیزیولوژیست آمریکایی زمانی به تحقیقات بسیاری دست یافته بود که زندگی جنسی دلیل اصلی بی خوابی معدودی از افراد است
[ترجمه ترگمان]physiologist آمریکایی زمانی کشف تحقیقات زیادی کرده بود، زندگی جنسی دلیل اصلی بی خوابی افراد چند نفری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Last Thursday, the committee of university exports said the two remaining stem cell colonies also were faultily reported.
[ترجمه گوگل]پنج‌شنبه گذشته، کمیته صادرات دانشگاه اعلام کرد که دو کلنی سلول‌های بنیادی باقی‌مانده نیز ناقص گزارش شده‌اند
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه گذشته، کمیته صادرات دانشگاه گفت که دو کلونی های باقیمانده باقیمانده نیز گزارش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First! figure out why you wish him to find a new job so faultily.
[ترجمه گوگل]اولین! بفهمید که چرا آرزو می کنید که او شغل جدیدی پیدا کند
[ترجمه ترگمان]اول! تا بفهمیم چرا شما میخواید که اون یک شغل جدید پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use myopia directly piece in light of, but the myopia with still cannot be become normal namely faultily is worn with, because this or need match two pairs of glasses.
[ترجمه گوگل]از نزدیک‌بینی به طور مستقیم در نور استفاده کنید، اما نزدیک‌بینی با هنوز نمی‌تواند طبیعی شود، یعنی به اشتباه با آن استفاده می‌شود، زیرا این یا نیاز به مطابقت با دو عینک دارد
[ترجمه ترگمان]به طور مستقیم از یک تکه myopia در نور استفاده کنید، اما the با still هنوز نمی تواند طبیعی شود، چون این یا نیاز به جفت عینک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The action libera in cause is a crime that a behavior intentionally or faultily makes himself into no legal competence or limit legal competence and satisfies the constitution of crime under thereof.
[ترجمه گوگل]عمل آزاد در علت جرمی است که رفتاری عمداً یا اشتباهاً خود را فاقد صلاحیت قانونی یا محدود کننده صلاحیت قانونی کند و مطابق قانون اساسی جرم تحت آن باشد
[ترجمه ترگمان]عملی که منجر به آن می شود، جرمی است که رفتاری که به طور عمدی یا آگاهانه رفتار می کند، خود را به صلاحیت قانونی و یا صلاحیت قانونی محدود نمی کند و قانون اساسی جرم را تحت آن ارضا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عوضی (قید)
amiss, falsely, faultily

انگلیسی به انگلیسی

• defectively, imperfectly, in a flawed manner

پیشنهاد کاربران

This word refers to doing something in a messy or sloppy manner, often resulting in errors or mistakes.
انجام کاری به شیوه ای نامرتب یا شلخته که اغلب منجر به خطا یا اشتباه می شود.
مثال؛
He assembled the furniture faultily, and it fell apart within a week.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about craftsmanship, one might say, “A faultily made product will not stand the test of time. ”
Someone might describe a poorly written essay as “full of faultily constructed arguments. ”

بپرس