faultfinder

/ˈfɔːltˌfaɪndər//ˈfɔːltˌfaɪndə/

معنی: عیب جو، خردهگیر، منقد
معانی دیگر: بهانه گیر، ایرادی، ایرادگیر، کاستی یاب، دیرخشنود، عیبجو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who finds much to criticize or complain about, esp. of a petty nature.
مشابه: critic, malcontent, nag, scold

جمله های نمونه

1. The faultfinder will find faults in paradise.
[ترجمه گوگل]عیب یاب عیب هایی را در بهشت ​​پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]The گناهان را در بهشت پیدا خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The faultfinder will find faults in paradise. Love your life, poor as it is. You may perhaps have some pleasant, thrilling, glorious hours, even in a poorhouse.
[ترجمه گوگل]عیب یاب عیب هایی را در بهشت ​​پیدا می کند زندگی خود را دوست داشته باشید، هر چند فقیر است ممکن است حتی در یک خانه فقیرانه ساعاتی لذت بخش، هیجان انگیز و باشکوه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]The در بهشت عیب و ایراد خواهد یافت زندگیت رو دوست داشته باش، طفلکی شاید چند ساعت قشنگ و پر شور و نشاط انگیزی داشته باشی، حتی در نوانخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The faultfinder will find fault even in the paradise.
[ترجمه گوگل]عیب یاب حتی در بهشت ​​هم عیب خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]faultfinder حتی در بهشت هم گناه خواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The faultfinder will find faults even in paradise.
[ترجمه گوگل]عیب یاب حتی در بهشت ​​هم عیوب پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]The حتی در بهشت هم نقایصی را پیدا خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Faultfinder:One who is given to petty criticism and constant complaint.
[ترجمه گوگل]عیب یاب: کسی که مورد انتقاد کوچک و شکایت مداوم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Faultfinder: کسی که به انتقادات کوچک و شکایت دائم داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One who tends to make harsh or carping judgments; a faultfinder.
[ترجمه گوگل]کسی که تمایل به قضاوت های تند یا نابخردانه دارد یک عیب یاب
[ترجمه ترگمان]کسی که به قضاوت عجولانه یا carping تمایل دارد؛ a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیب جو (اسم)
nag, caviller, criticizer, faultfinder

خرده گیر (اسم)
faultfinder

منقد (اسم)
faultfinder, critic

تخصصی

[صنعت] عیب یاب

انگلیسی به انگلیسی

• complainer, one who finds flaws, one who is critical

پیشنهاد کاربران

مثال؛
She’s such a fault finder, always nitpicking everyone’s work.
In a discussion about relationships, someone might say, “Being a fault finder can create tension and resentment. ”
A parent might reflect, “I don’t want to be a fault finder with my children. I want to focus on their strengths and encourage them. ”
...
[مشاهده متن کامل]

منتقد
عیب جو

بپرس