1. There is a mood of profound fatalism amongst party members.
[ترجمه گوگل]در میان اعضای حزب، جو سرنوشتگرایی عمیقی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تقدیر پرستی عمیق در میان اعضای حزب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There's a certain mood of fatalism now among the radicals.
[ترجمه گوگل]اکنون در میان رادیکالها حالت خاصی از جبرگرایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روحیه تقدیر پرستی در میان افراد تندرو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do some oriental philosophies lean towards fatalism?
[ترجمه گوگل]آیا برخی از فلسفه های شرقی به جبرگرایی گرایش دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک فلسفه شرقی به تقدیر پرستی تکیه دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Malthus was burdened by a fatalism induced by fears of population growth and resource shortages.
[ترجمه گوگل]مالتوس زیر بار یک سرنوشت گرایی ناشی از ترس از رشد جمعیت و کمبود منابع بود
[ترجمه ترگمان]مالتوس از تقدیر پرستی ناشی از ترس از رشد جمعیت و کمبود منابع رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is one aspect of our fatalism and paralysis.
[ترجمه گوگل]این یکی از جنبه های سرنوشت گرایی و فلج ماست
[ترجمه ترگمان]این یکی از جنبه های fatalism و paralysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A passive fatalism at the capriciousness and heavy-handedness of authority prevailed amongst the thirty-year men.
[ترجمه گوگل]تقدیرگرایی منفعلانه در هوسبازی و سنگینی قدرت در میان مردان سی ساله غالب بود
[ترجمه ترگمان]تفویض قدرت به تفویض قدرت در the و heavy قدرت در میان مردان سی و سی سال حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He experienced a sense of fatalism that kept fear at bay.
[ترجمه گوگل]او حس تقدیرگرایی را تجربه کرد که ترس را از خود دور می کرد
[ترجمه ترگمان]تقدیر پرستی را تجربه کرده بود که از خلیج بیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It breeds cynicism and fatalism, which some blamed for the failure of a referendum last month to reform the electoral system.
[ترجمه گوگل]این بدبینی و سرنوشت گرایی را ایجاد می کند، که برخی آن را عامل شکست همه پرسی ماه گذشته برای اصلاح نظام انتخاباتی می دانند
[ترجمه ترگمان]این کشور بدبینی و تقدیر پرستی را پرورش می دهد که برخی از آن را مسئول شکست دادن همه پرسی ماه گذشته برای اصلاح سیستم انتخاباتی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hegel s tragic view is a purposeful fatalism, which has been criticized by Cherlishifski.
[ترجمه گوگل]دیدگاه تراژیک هگل یک تقدیرگرایی هدفمند است که توسط چرلیشیفسکی مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه tragic هگل یک سرنوشت گرایی هدفمند است که توسط Cherlishifski مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Do all Oriental philosophies lean towards fatalism?
[ترجمه گوگل]آیا همه فلسفه های شرقی به جبرگرایی گرایش دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا همه فلسفه های شرقی به سمت تقدیر پرستی تکیه دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Generally speaking, the Middle Ages accepted war with fatalism.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، قرون وسطی جنگ با فتالیسم را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، قرون وسطی جنگ را با تقدیر پرستی پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Within this awareness there is both fatalism and intense emotion.
[ترجمه گوگل]در درون این آگاهی هم سرنوشت گرایی و هم احساسات شدید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این آگاهی هر دو تقدیر پرستی و احساسات شدید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fatalism is an excuse of the weak-willed.
[ترجمه گوگل]جبرگرایی بهانه ای برای افراد سست اراده است
[ترجمه ترگمان] fatalism \"یه بهانه از اراده ضعیفه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. People who believe in fatalism think that human beings do not control their own destiny.
[ترجمه گوگل]افرادی که به سرنوشت گرایی معتقدند فکر می کنند که انسان ها سرنوشت خود را کنترل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که به تقدیر پرستی اعتقاد دارند، فکر می کنند که انسان ها سرنوشت خود را کنترل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید