fat cat

/ˈfætkæt//fætkæt/

(امریکا ـ خودمانی) آدم سرشناس و پرنفوذ (به ویژه کسی که به حزب یا نامزد انتخابات کمک مالی می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (slang) a wealthy, influential person, esp. one who donates heavily to political campaigns.
مشابه: big shot

(2) تعریف: one who is self-satisfied or lazy because of privilege or wealth.

جمله های نمونه

1. Why should those fat cats get rich at our expense?
[ترجمه گوگل]چرا آن گربه های چاق باید با هزینه ما ثروتمند شوند؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید این گربه های چاق با هزینه ما پول دار بشن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report criticised boardroom fat cats who award themselves huge pay increases.
[ترجمه گوگل]در این گزارش از گربه‌های چاق اتاق هیئت مدیره انتقاد شد که دستمزدهای زیادی را به خود اختصاص می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این گزارش به انتقاد از گربه های چاقی که خود را نشان می دهند، مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The painting, with the two fat cats at the base of the steps, was thought to be by her.
[ترجمه گوگل]تصور می شد این نقاشی، با دو گربه چاق در پایه پله ها، از او باشد
[ترجمه ترگمان]نقاشی، با آن دو گربه چاق که در پایین پله ها نشسته بودند، فکر می کردند که باید با او باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And we are easy targets. Fat cats are rare and easy to spot.
[ترجمه گوگل]و ما اهداف آسانی هستیم گربه های چاق نادر هستند و به راحتی قابل تشخیص هستند
[ترجمه ترگمان]و ما اهداف ساده ای هستیم گربه های چاق کم هستند و تشخیص آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They do not resent the city fat cats, but believe top businessmen deserve success.
[ترجمه گوگل]آنها از گربه های چاق شهر ناراحت نیستند، اما معتقدند تاجران برتر شایسته موفقیت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها از گربه های چاق شهر ناراحت نیستند، اما معتقدند که تاجران ارشد سزاوار موفقیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And far from silently resenting the city fat cats, they believe top businessmen deserve success.
[ترجمه گوگل]و به دور از عصبانیت بی‌صدا از گربه‌های چاق شهر، آنها معتقدند تاجران برتر شایسته موفقیت هستند
[ترجمه ترگمان]و از اینکه به آرامی از گربه های چاق شهر احساس خشم می کنند، آن ها معتقدند که تجار عالی رتبه لایق موفقیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why should those fat cats get rich through our efforts?
[ترجمه گوگل]چرا آن گربه های چاق باید با تلاش ما ثروتمند شوند؟
[ترجمه ترگمان]چرا این گربه های چاق از طریق تلاش های ما ثروتمند می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Teacher: Are there more fat cats than thin cats?
[ترجمه گوگل]معلم: آیا گربه های چاق بیشتر از گربه های لاغر هستند؟
[ترجمه ترگمان]معلم: آیا گربه های چاق بیشتری نسبت به گربه های لاغر وجود دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fat cats are rare and easy to spot.
[ترجمه گوگل]گربه های چاق نادر هستند و به راحتی قابل تشخیص هستند
[ترجمه ترگمان]گربه های چاق کم هستند و تشخیص آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My dad has a fat cat.
[ترجمه گوگل]بابام یه گربه چاق داره
[ترجمه ترگمان] بابای من یه گربه چاقه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His father is a fat cat business person.
[ترجمه گوگل]پدرش یک تاجر گربه چاق است
[ترجمه ترگمان]پدرش یک فرد تاجر چاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fat cat has inspired his own cartoon series, two movies, and a popular line of merchandise.
[ترجمه گوگل]گربه چاق الهام بخش مجموعه کارتونی خود، دو فیلم و یک خط کالای محبوب است
[ترجمه ترگمان]این گربه چاق از سریال کارتونی خودش، دو فیلم و یک خط معروف کالا الهام گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What did the fat cat eat?
[ترجمه گوگل]گربه چاق چه خورد؟
[ترجمه ترگمان]گربه چاقالو چی خورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A fat cat catches a mad rat.
[ترجمه گوگل]گربه چاق موش دیوانه را می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک گربه چاق، موش دیوانه را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A fat cat is catching a bad rat.
[ترجمه گوگل]یک گربه چاق در حال صید یک موش بد است
[ترجمه ترگمان] یه گربه چاق داره یه موش بد رو میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• very wealthy person; wealthy person who donates large sums of money to political campaigns; distinguished or important person, vip, "big shot"

پیشنهاد کاربران

This slang term is used to describe a wealthy individual, particularly someone who is powerful or influential. It often implies that the person obtained their wealth through unethical or unfair means.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح عامیانه
فرد ثروتمند، به ویژه شخصی که قدرتمند یا با نفوذ است
اغلب به این معناست که فرد ثروت خود را از راه های غیراخلاقی یا غیرمنصفانه به دست آورده است.
مثال؛
The fat cats in the corporate world always seem to come out on top.
In a discussion about income inequality, someone might say, “The fat cats at the top are getting richer while the rest of us struggle. ”
A person might criticize a politician by saying, “He’s just another fat cat who’s out of touch with the average person. ”

کله گنده
مترادف ها:
Big cheese
Big wheel
Heavy hitter
Big noise
( عامیانه )
گربه چاق = اصطلاحی سیاسی برای اشخاص پرنفوذ و ثروتمند.
مترادف: Big Money Man / Angel
آدم مایه دار و با نفوذ
توضیح درباره اصطلاح fat cat
معمولا به افراد چاق و پولدار که از یک حزب سیاسی خاص حمایت مالی می کنند fat cat گفته می شود. این اصطلاح بار معنایی منفی دارد.
منبع: سایت بیاموز
" آقازاده " هم میشه بگیم؟
آدم کله گنده
کسی که خرش خیلی میره و پارتیشم کلفته و حتی پولدارم هست
گردن کلفت خودمونه دیگه
پول دار با نفوذ
فردی که حقوق نجومی میگیرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس