fastuous


مغرور، پرباد و فیس، ابرتن

جمله های نمونه

1. A fastuous attitude makes for a poor businessman.
[ترجمه گوگل]نگرش تند تند یک تاجر فقیر را می سازد
[ترجمه ترگمان]نگرش fastuous یک تاجر فقیر را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I would rather go moldy in fastuous than hold the love in grievance.
[ترجمه گوگل]ترجیح می‌دهم در حالت کپک‌زدایی باشم تا اینکه عشق را در گلایه نگه دارم
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم در fastuous کپک زده باشم تا این که عشق را به درد بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A fastuous display of how to use a sword was met with applause from the spectators.
[ترجمه گوگل]نمایش سریع نحوه استفاده از شمشیر با تشویق تماشاگران مواجه شد
[ترجمه ترگمان]نمایش fastuous از نحوه استفاده از یک شمشیر با تشویق تماشاگران مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fastuous man refused to accept the money.
[ترجمه گوگل]مرد تندرو از قبول پول خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]مرد fastuous از قبول این پول امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't have many friends. Some say that I'm a cold and fastuous and lone girl.
[ترجمه گوگل]من دوستان زیادی ندارم بعضی ها می گویند من یک دختر سرد و تندخو و تنها هستم
[ترجمه ترگمان]من دوستان زیادی ندارم بعضی ها می گویند که من یک دختر سرد و بی کس و تنها هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس