fastidiously


ازروی دقت گیری، بادقت زیاد، مشکل پسندانه

جمله های نمونه

1. Ernestine kept her daughters fastidiously clean.
[ترجمه گوگل]ارنستین دخترانش را سخت تمیز نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]ارنست ین دخترهایش را سخت clean نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He holds his violin low down, the bow fastidiously poised above it.
[ترجمه گوگل]ویولن خود را پایین نگه می دارد، آرشه به دقت بالای آن قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]violin را پایین نگه می دارد و bow fastidiously بر آن قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dominic fastidiously slides a small bone from his mouth and deposits it on the rim of his plate.
[ترجمه گوگل]دومینیک به سختی استخوان کوچکی را از دهانش بیرون می‌کشد و روی لبه بشقابش می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]Dominic fastidiously استخوان کوچکی را از دهانش بیرون می کشد و روی لبه بشقاب می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He lifted his head fastidiously, as if to watch the television.
[ترجمه گوگل]سرش را با احتیاط بالا آورد، انگار می خواهد تلویزیون تماشا کند
[ترجمه ترگمان]سرش را سخت گیر کرد، گویی می خواست تلویزیون را تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was fastidiously exclusive.
[ترجمه گوگل]او به شدت منحصر به فرد بود
[ترجمه ترگمان]او هم سخت گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The process was fastidiously checked.
[ترجمه گوگل]روند به دقت بررسی شد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به شکلی سفت و سخت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. ASEAN does, albeit ineffectually, now set some standards of behaviour for its members, as opposed to tiptoeing fastidiously away from their "internal affairs".
[ترجمه گوگل]ASEAN، هرچند بی‌اثر، اکنون برخی از استانداردهای رفتاری را برای اعضای خود تعیین می‌کند، به‌عنوان مخالف دور شدن سرسختانه از «امور داخلی» خود
[ترجمه ترگمان]\"آسه آن\"، اگر چه ثمری دارد، اکنون برخی از استانداردهای رفتاری اعضای خود را تنظیم می کند، در حالی که با دقت فراوان به دور از \"امور داخلی\" خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For many years the symbolic entrance under the massive portico (with its capitals fastidiously copied from the Temple of Apollo at Bassae) was shut.
[ترجمه گوگل]برای سال‌های متمادی، ورودی نمادین زیر رواق عظیم (با سرستون‌های آن که با دقت از معبد آپولو در باسه کپی شده بود) بسته بود
[ترجمه ترگمان]برای سال ها ورودی سمبلیک در زیر ایوان بزرگ (با حروف its که در معبد آپولو در Bassae کپی شده بود)بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She helped him put on his jacket and brushed it off. He was always fastidiously neat.
[ترجمه گوگل]به او کمک کرد کاپشنش را بپوشد و آن را بپوشد او همیشه منظم و مرتب بود
[ترجمه ترگمان]به او کمک کرد که کتش را بپوشد و آن را پاک کند همیشه fastidiously بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• critically; in an overly refined manner; painstakingly, while paying immense attention to minute details

پیشنهاد کاربران

موشکافانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : fastidiousness
صفت ( adjective ) : fastidious
قید ( adverb ) : fastidiously

بپرس