fast one

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
حقه ی سریع / کلک فوری / فریب ناگهانی
در زبان محاوره ای:
یه کلک زد، یه حقه درآورد، یه حرکت ناجوانمردانه
🔸 تعریف ها:
1. ( اصطلاحی – فریبنده ) :
اقدامی سریع و زیرکانه برای فریب یا گول زدن کسی، معمولاً به گونه ای که طرف مقابل متوجه نشود
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: He tried to pull a fast one on me by changing the contract.
خواست یه کلک بزنه و قرارداد رو عوض کنه.
2. ( محاوره ای – غیرمنصفانه ) :
حرکتی غیرمنتظره و ناجوانمردانه برای کسب سود یا فرار از مسئولیت
مثال: Don’t let him pull a fast one during negotiations.
نذار وسط مذاکره یه حقه بزنه.
3. ( طنزآمیز – شوخی آلود ) :
گاهی به صورت شوخی برای اشاره به حرکت زیرکانه یا بازیگوشانه استفاده می شود
مثال: She pulled a fast one and got the last slice of cake.
یه کلک زد و آخرین تکه ی کیک رو برداشت.
🔸 مترادف ها:
trick – scam – deception – sneaky move – hustle – con