fash

/fæʃ//fæʃ/

معنی: ازردن
معانی دیگر: (اسکاتلند)، اذیت کردن، رنجه داشتن، vex ازردن

جمله های نمونه

1. According to the introduction of Yingzao Fash, the joint method of Pubofang is Goutou Dazhang structure, much like the interlocking structure in modern times.
[ترجمه گوگل]با توجه به معرفی Yingzao Fash، روش مشترک Pubofang، ساختار Goutou Dazhang است، بسیار شبیه به ساختار در هم تنیده در دوران مدرن
[ترجمه ترگمان]با توجه به معرفی of Fash، روش مشترک of ساختار Goutou است که بیشتر شبیه ساختار به هم پیوسته در عصر مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five - year - old Margaret Fash and six - year - old Andreas Faefel modelled fashions from Switzerland.
[ترجمه گوگل]مارگارت فاش پنج ساله و آندریاس فافل شش ساله از مدهای سوئیس الگوبرداری کردند
[ترجمه ترگمان]مارگارت Fash پنج ساله و \"آندریاس Faefel\" (آندریاس -)، از مدها در سوییس مدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't be afraid to experiment with your fash ion.
[ترجمه گوگل]از آزمایش با فش یون خود نترسید
[ترجمه ترگمان]از آزمایش با یون fash نترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The main products are handmade jewelry with fash necklaces earrings ring. which are popular all over the world.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی زیورآلات دست ساز با حلقه گوشواره گردنبند فش است که در سراسر جهان محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی، جواهرات دست ساز و انگشتر گوشواره های fash هستند که در سراسر دنیا محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. William L. Fash, Professor, Director of Peabody Museum, Harvard University.
[ترجمه گوگل]ویلیام ال فش، پروفسور، مدیر موزه پی بادی، دانشگاه هاروارد
[ترجمه ترگمان]ویلیام ل Fash، پروفسور، مدیر موزه پی بادی، دانشگاه هاروارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Treated surface should be free of fash, burr, welding scar or dirty.
[ترجمه گوگل]سطح تحت درمان باید عاری از خراشیدگی، خارش، اسکار جوش یا کثیف باشد
[ترجمه ترگمان]سطح درمان باید عاری از fash، burr، جای زخم و یا کثیفی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't fash yourself about me; a cup of tea will do nicely.
[ترجمه گوگل]خودتان را در مورد من فریب ندهید یک فنجان چای به خوبی انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]نگران من نباش، یک فنجان چای خیلی خوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Five - year - old Margaret Fash and six - year - old Andreas Faefel modeled fashions from Switzerland.
[ترجمه گوگل]مارگارت فاش پنج ساله و آندریاس فافل شش ساله از مدهای سوئیس الگوبرداری کردند
[ترجمه ترگمان]مارگارت Fash پنج ساله و آندریاس Faefel شش ساله از سو یس لباس مدل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Features:Whole fiber lining(less weight and fash heating-up), metallic muffle(less gas consumption), automatic operation, bright, clean and uniformly-hard surfaces of the treated work pieces.
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: روکش فیبر کامل (وزن کمتر و گرم شدن سریع)، صدا خفه کن فلزی (مصرف گاز کمتر)، عملکرد خودکار، سطوح روشن، تمیز و یکنواخت قطعات کار شده
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: پوشش کل فیبر (مصرف کم تر گاز و حرارت کم تر)، muffle فلزی (مصرف کم تر گاز)، عملیات اتوماتیک، تمیز، تمیز، تمیز و یکنواخت قطعات کاری عمل آوری شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Introducting a gear billet forming die carrier structure used on friction press for no fash forming discusses die carrier guide, ejector pins and main elements selection of materials, heat treatment.
[ترجمه گوگل]معرفی ساختار حامل قالب تشکیل دهنده شمش چرخ دنده ای که در پرس اصطکاکی برای شکل دهی بدون مد استفاده می شود، راهنمای حامل قالب، پین های اجکتور و انتخاب عناصر اصلی مواد، عملیات حرارتی را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]introducting با استفاده از یک ساختار حامل لوازم جانبی که در فشار اصطکاکی اغتشاشی به کار می رود برای هیچ تشکیل fash، guide حامل، pins ejector و عناصر اصلی انتخاب مواد، درمان گرما را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With such dies the handiworks made have some good properties, such as good replication, easy dedie, smooth surface, less fash or no fash. This method is suitable for making handiworks.
[ترجمه گوگل]با استفاده از این قالب ها، آثار دستی ساخته شده دارای ویژگی های خوبی مانند تکثیر خوب، لایه برداری آسان، سطح صاف، حالت کم یا بدون مد هستند این روش برای ساخت کارهای دستی مناسب است
[ترجمه ترگمان]با چنین dies، handiworks خواص خوبی دارند مثل تکرار خوب، سطح صاف، صاف، سطح صاف، fash کم تر این روش برای ساخت handiworks مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prior to assembly, clean the steel members free of fash, burr or welding splash etc, surface should be dry and tidy, and rain day construction is forbidden.
[ترجمه گوگل]قبل از مونتاژ، اعضای فولادی را عاری از ریزش، سوراخ یا پاشش جوش و غیره تمیز کنید، سطح باید خشک و مرتب باشد و ساخت و ساز در روز بارانی ممنوع است
[ترجمه ترگمان]قبل از مونتاژ، تمیز کردن اعضای فولادی آزاد از fash، burr یا پاشیدن جوش و غیره، سطح باید خشک و مرتب باشد و ساخت وساز روز باران ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the period of Ming and Qing, with the further development of commodity economy, like the South area of the River, the luxurious consumption fash ion was prevailing in Fujian.
[ترجمه گوگل]در دوره مینگ و چینگ، با توسعه بیشتر اقتصاد کالایی، مانند منطقه جنوبی رودخانه، یون مد مصرف لوکس در فوجیان حاکم بود
[ترجمه ترگمان]در دوران مینگ و کینگ، با توسعه بیشتر اقتصاد کالا، مانند منطقه جنوب رودخانه، مصرف لوکس یون fash در فوجیان رایج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's a considerable number of people who like him, round in society; they're very fash able just now.
[ترجمه گوگل]تعداد قابل توجهی از مردم که او را دوست دارند، در جامعه وجود دارد آنها در حال حاضر بسیار شیک هستند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از کسانی هستند که او را دوست دارند، دور و بر جامعه، حالا خیلی fash
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازردن (فعل)
annoy, hurt, mortify, rile, afflict, fash, aggrieve, ail, vex, goad, prick, irk, irritate, harry, grate, harrow, gripe, nark, grit, lacerate, peeve, tar

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) fashion; (scottish) vexation; worry, fear; annoyance
(scottish) vex; annoy; trouble

پیشنهاد کاربران

بپرس