• : تعریف: a jumble or conglomeration; medley. • مشابه: mishmash
جمله های نمونه
1. The film is a farrago of trite emotions, one-note acting and embarrassing lines.
[ترجمه گوگل]این فیلم مجموعه ای از احساسات پیش پا افتاده، بازی تک نت و خطوط شرم آور است [ترجمه ترگمان]این فیلم داستان یک سری احساسات پیش پاافتاده، یک سبک اکشن و شرم آور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He told us a farrago of lies.
[ترجمه روشنک نیکویان] یه مشت دروغ بی سر وته به ما گفت.
|
[ترجمه گوگل]او به ما یک سری دروغ گفت [ترجمه ترگمان] اون یه مشت دروغ به ما گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His own books and memoirs are a farrago of half-truth and out-right invention.
[ترجمه گوگل]کتابها و خاطرات خود او ابداع نیمهحقیقت و اختراع کاملاً درستی است [ترجمه ترگمان]کتاب های او و خاطرات او a از نیمه واقعیت و اختراع صحیح هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Students who gagged at the farrago Jeffries was spooning out knew better than to let on in class.
[ترجمه گوگل]دانشآموزانی که در فرراگوی که جفریس در حال بیرونکشیدن بود دهانشان را بستند، بهتر میدانستند که در کلاس حاضر شوند [ترجمه ترگمان]دانش آموزانی که دست و پا و دست و پا و دهان بسته بودند، شروع به خواندن مطالبی کردند که بهتر از آن بود که در کلاس درس بخوانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Owen was listening to this farrago with feeling of contempt and wonder.
[ترجمه گوگل]اوون با احساس تحقیر و تعجب به این فراگو گوش می داد [ترجمه ترگمان]اوون با احساس تحقیر و تحقیر به این موضوع گوش می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The debt-ceiling farrago showed that old-fashioned bargaining could still work, and both Mr Obama and Mr Boehner showed themselves open to a grand bargain, if only for a time.
[ترجمه گوگل]فراتر از سقف بدهی نشان داد که چانه زنی های قدیمی همچنان می تواند کارساز باشد، و آقای اوباما و آقای بونر هر دو خود را برای یک معامله بزرگ، حتی برای مدتی، باز نشان دادند [ترجمه ترگمان]The سقف بدهی نشان داد که مذاکرات قدیمی هنوز هم می تواند کارساز باشد، و هم آقای اوباما و هم آقای بونر هر دو خود را برای یک معامله بزرگ باز کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Owen was listening to this pitiable farrago with feelings of contempt and wonder.
[ترجمه گوگل]اوون با احساس تحقیر و تعجب به این فرراگوی رقت انگیز گوش می داد [ترجمه ترگمان]اوون با احساس تحقیر و تحقیر به این farrago رقت انگیز گوش می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is the Farrago, reading you five-by-five, Admiral.
[ترجمه گوگل]این فراگو است، شما را پنج به پنج می خواند، دریاسالار [ترجمه ترگمان]این the، خوندن شما ۵ - ۵ - ۵ - ه، دریاسالار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Recall how Lron and Crysta suffered when the Farrago met its end, and how Gnea and I grieved for our Sisterhood. Now our very world. . .
[ترجمه گوگل]به یاد بیاورید که لرون و کریستا چه رنجی را متحمل شدند وقتی که فاراگو به پایان رسید، و چگونه من و گنیا برای خواهرخواندگی خود غصه خوردیم اکنون دنیای ماست [ترجمه ترگمان]به یاد می آورم که وقتی the به پایان رسید، چقدر ناراحت و ناراحت شد، و من و Gnea چقدر برای بچه مون ناراحت بودیم حالا دنیای ما [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Farrago began its long approach orbit on a course chosen by the Sentinels because it led through the least-well-monitored portions of the enemy detection skynet.
[ترجمه گوگل]Farrago مدار نزدیکی طولانی خود را در مسیری که توسط Sentinels انتخاب شده بود آغاز کرد، زیرا از بخش هایی که کمترین نظارت را از شبکه آسمان شناسایی دشمن داشتند، هدایت می شد [ترجمه ترگمان]The مسیر طولانی خود را در مسیری که توسط the انتخاب شده بود آغاز کرد، چرا که آن را از بخش های تحت نظارت دشمن تشخیص داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What a farrago of old fables is this!
[ترجمه گوگل]این چه افسانه های قدیمی است! [ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The shop is filled with a whimsical farrago of artwork, antiques, and vintage clothing.
[ترجمه گوگل]مغازه مملو از آثار هنری عجیب و غریب، عتیقه جات، و لباس های قدیمی است [ترجمه ترگمان]این فروشگاه پر از انواع گوناگون کاره ای هنری، عتیقه جات، و لباس های قدیمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The whole story was a farrago of lies and deceit.
[ترجمه گوگل]کل داستان یک فراز از دروغ و فریب بود [ترجمه ترگمان]تمام ماجرا یک مشت دروغ و نیرنگ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lacking the grand slam of the GMU's cannon, the Farrago turned to its lesser weapons, gamely firing and firing, weapons crews staying at their stations even though things seemed hopeless.
[ترجمه گوگل]فاراگو با نداشتن گرند اسلم توپ GMU، به سلاحهای کمتر خود روی آورد، شلیک و شلیک بازیآمیز، خدمه سلاح در ایستگاههای خود ماندند، حتی اگر اوضاع ناامیدکننده به نظر میرسید [ترجمه ترگمان]بدون آنکه به شلیک توپ توپ ها شلیک کنند، the به سوی سلاح های ضعیف تر، تیراندازی و تیراندازی، دسته های اسلحه، حتی با اینکه همه چیز نا امید به نظر می رسید، حرکت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A confused mixture of different things 🌀 🔍 مترادف: Hodgepodge ✅ مثال: The book was a farrago of myths, historical facts, and personal anecdotes.