faro

/ˈferoʊ//faro/

معنی: نوعی بازی قمار شبیه بانک
معانی دیگر: (نوعی قمار با ورق) فارو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a card game in which the players gamble on the cards as they are drawn from the top of the dealer's pack.

جمله های نمونه

1. The Faro arm moved around the object, capturing point-cloud data and depth information.
[ترجمه گوگل]بازوی فارو در اطراف جسم حرکت می کرد و داده های نقطه-ابر و اطلاعات عمق را می گرفت
[ترجمه ترگمان]دست فارو به دور شی حرکت می کرد، اطلاعات ابری و اطلاعات عمق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bergman died at his home in Faro, Sweden, Swedish news agency TT said, citing his daughter Eva Bergman. A cause of death wasn't immediately available.
[ترجمه گوگل]خبرگزاری سوئد تی تی به نقل از دخترش اوا برگمان اعلام کرد که برگمان در خانه اش در فارو سوئد درگذشت علت مرگ فوراً در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]خبرگزاری سوید به نقل از اوا Bergman دختر خود گفت که Bergman در خانه خود در فارو، سوئد، جان باخت دلیل مرگ بلافاصله در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Faro and colleagues tested 10 volunteers. Six of them were asked to shoot a toy gun and then lie and say they didn't do it.
[ترجمه گوگل]فارو و همکارانش 10 داوطلب را آزمایش کردند از شش نفر از آنها خواسته شد که به یک تفنگ اسباب‌بازی شلیک کنند و سپس به دروغ بگویند که این کار را نکرده‌اند
[ترجمه ترگمان]ورق و همکاران ۱۰ داوطلب را امتحان کردند شش نفر از آن ها از آن ها خواسته شد تا یک تفنگ اسباب بازی را شلیک کنند و سپس دروغ بگویند و بگویند که این کار را انجام ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faro vacation package can be the most convenient way to plan your holiday.
[ترجمه گوگل]بسته تعطیلات فارو می تواند راحت ترین راه برای برنامه ریزی تعطیلات شما باشد
[ترجمه ترگمان]بسته تعطیلات فارو می تواند مناسب ترین راه برای برنامه ریزی برای تعطیلات باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Taxis are also readily available for a Faro car hire and can take you from the airport to your hotel.
[ترجمه گوگل]تاکسی ها نیز برای کرایه ماشین فارو به راحتی در دسترس هستند و می توانند شما را از فرودگاه به هتل خود برسانند
[ترجمه ترگمان]تاکسی به راحتی برای کرایه ماشین فارو در دسترس است و می تواند شما را از فرودگاه به هتل شما ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Faro Caudill family eating dinner in their dugout.
[ترجمه گوگل]خانواده فارو کودیل در حال خوردن شام در گودالشان
[ترجمه ترگمان]خانواده فارو هم در dugout شام می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When " Faro " was chasing them, Moses led the people across the Sea!
[ترجمه گوگل]وقتی "فارو" آنها را تعقیب می کرد، موسی مردم را از دریا عبور داد!
[ترجمه ترگمان]زمانی که \"فارو\" آن ها را دنبال می کرد، موسی مردم را به سوی دریا هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Faro vacation packages can include car, hotel and flight or train tickets and hotel accommodation or a combination.
[ترجمه گوگل]بسته های تعطیلات فارو می تواند شامل بلیط ماشین، هتل و پرواز یا قطار و اقامت در هتل یا ترکیبی باشد
[ترجمه ترگمان]بسته های تعطیلات فارو می تواند شامل خودرو، هتل و بلیت هواپیما یا قطار و یا ترکیبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are in my car because I have to run some errands, and I want to save time, so I have decided to take this kid—Faro—along.
[ترجمه گوگل]ما در ماشین من هستیم زیرا باید کارهایی را انجام دهم و می‌خواهم در زمان صرفه‌جویی کنم، بنابراین تصمیم گرفتم این بچه - فارو - را با خود ببرم
[ترجمه ترگمان]ما در ماشین خودم هستیم، چون باید چند کار انجام دهیم، و می خواهم صرفه جویی کنم، پس تصمیم گرفتم این بچه را با خودم ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wabin Faro in the island, time seems static.
[ترجمه گوگل]Wabin Faro در جزیره، زمان ثابت به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]Wabin فارو در جزیره، زمان ثابت به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ilha de Faro is connected to the mainland by road.
[ترجمه گوگل]Ilha de Faro از طریق جاده به سرزمین اصلی متصل می شود
[ترجمه ترگمان]Ilha دی گه به خشکی به خشکی متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But leaving no trace on the breath, never impairing speech or inducing a slight stagger, faro had escaped her view.
[ترجمه گوگل]اما فارو هیچ ردی بر نفس باقی نگذاشته بود و هرگز به گفتار آسیب نمی رساند یا باعث ایجاد تلنگری خفیف نمی شد، از دید او دور مانده بود
[ترجمه ترگمان]تیم اسلایترین از نظر الیزابت هیچ نشانی از نفس نداشت و به سرعت تلوتلو می خورد و به نظر می رسید که تیم اسلایترین از نظر او فرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Or gas before he backed himself into a corner and tried to escape by means of the faro table.
[ترجمه گوگل]یا قبل از اینکه خودش را به گوشه ای برگرداند و سعی کند از طریق میز فارو فرار کند، گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]یا گاز قبل از اینکه خودش را به گوشه ای بکشد و سعی کند به وسیله آن تیم faro فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Did he really fight a duel with bowie knives in a riverside faro den?
[ترجمه گوگل]آیا او واقعاً با چاقوهای بووی در یک غار فارو در کنار رودخانه دوئل کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا با چاقوی شکاری در ساحل riverside بازی می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی بازی قمار شبیه بانک (اسم)
faro

تخصصی

[زمین شناسی] فارو ریف کوچک آتولی شکل که تالاب آن تا 30 متر عمق دارد و تشکیل بخشی از حاشیه یک ریف سدی یا یک آتول را می دهد. ریشه کلمه: تقسیم بندی سیاسی یک جزیره مرجانی در جزایر مالدیو در اقیانوس هند.

انگلیسی به انگلیسی

• type of card game

پیشنهاد کاربران

بپرس