• : تعریف: a house on a farm, usu. the one in which the farm owner or operator lives.
جمله های نمونه
1. a modest farmhouse
یک خانه ی روستایی ساده و بی پیرایه
2. an abandoned farmhouse
خانه روستایی متروکه
3. an isolated farmhouse
خانه ی روستایی تک افتاده
4. The only access to the farmhouse is across the fields.
[ترجمه گوگل]تنها راه دسترسی به خانه مزرعه از طریق مزارع است [ترجمه ترگمان]تنها دسترسی به خانه روستایی در مزارع است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nichols set off for his remote farmhouse in Connecticut.
[ترجمه گوگل]نیکولز به سمت خانه مزرعه دورافتاده خود در کانکتیکات حرکت کرد [ترجمه ترگمان]نیکلس عازم خانه دورافتاده خود در Connecticut بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The farmhouse is remote from any other buildings.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه از هر ساختمان دیگری دور است [ترجمه ترگمان]خانه روستایی از ساختمان های دیگر دور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We put up for the night at a farmhouse.
[ترجمه گوگل]شب را در یک خانه کشاورزی قرار دادیم [ترجمه ترگمان]ما شب را در یک خانه روستائی بیدار کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He tried to recall the layout of the farmhouse.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد چیدمان خانه مزرعه را به خاطر بیاورد [ترجمه ترگمان]سعی کرد طرح مزرعه را به یاد بیاورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They live in that old farmhouse on the hill.
[ترجمه گوگل]آنها در آن خانه مزرعه قدیمی روی تپه زندگی می کنند [ترجمه ترگمان]توی اون خونه قدیمی توی تپه زندگی میکنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The farmhouse we stayed in was completely off the beaten track.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه ای که ما در آن اقامت داشتیم کاملاً از مسیر قدیمی خارج شده بود [ترجمه ترگمان]مزرعه ای که ما در آنجا اقامت داشتیم به طور کامل در مسیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A bank of fog obscured the farmhouse.
[ترجمه fatemeh] توده ای از مه خانه را پوشانده بود
|
[ترجمه گوگل]کناره ای از مه خانه مزرعه را پوشانده بود [ترجمه ترگمان]یک بانک از مه خانه را پوشانده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The farmhouse fell into a state of dilapidation.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه به حالت فرسوده در آمد [ترجمه ترگمان]مزرعه ویران شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The men took shelter in a bombed-out farmhouse.
[ترجمه گوگل]مردان در یک خانه مزرعه بمباران شده پناه گرفتند [ترجمه ترگمان]این مردان در یک خانه روستایی که بمب گذاری شده بود پناه گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The farmhouse appeared, silvered by the moon.
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه ظاهر شد، نقره ای شده توسط ماه [ترجمه ترگمان]خانه در آنجا نمایان شد و ماه به آن سیمگون شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The work of restoring the farmhouse is complete.
[ترجمه گوگل]کار بازسازی خانه مزرعه به پایان رسیده است [ترجمه ترگمان]کار بازسازی خانه تکمیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خانه رعیتی (اسم)
hut, hovel, farmhouse, toft
انگلیسی به انگلیسی
• house on a farm a farmhouse is a house on a farm, especially the house in which a farmer lives.
پیشنهاد کاربران
خانه کشاورز. خانه زارع. خانه رعیتی مثال: the snipers holed up in a farmhouse تک تیراندازها در یک خانة رعیتی مخفی شدند.
به نظر من، �خونه باغ� معادل زیباتریه.
خونه روستایی
farmhouse ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: مزرعه سرا تعریف: اقامتگاهی واقع در مزرعه ای دایر
خانه کشاورزی، خانه ای که در مرزعه یا زمین کشاورزی باشد