farina

/fəˈriːnə//fəˈriːnə/

معنی: ارد، ارد نرم، نشاسته
معانی دیگر: حریره (خوراکی که از آرد گندم یا سیب زمینی یا ذرت یا غیره درست می شود)، آرد (به ویژه آرد سرند نشده)، ارددار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: meal or flour made from cereal grains, used for cooked cereal or pudding, or as a thickening agent in soup.

جمله های نمونه

1. The farina varies according to the region, and with it the spirits that inhabit the landscape, often seven in number.
[ترجمه گوگل]فارینا بسته به منطقه متفاوت است، و همراه با آن ارواح ساکن در مناظر، اغلب هفت عدد
[ترجمه ترگمان]The با توجه به منطقه فرق می کند و با آن روحیه ای که در چشم انداز زندگی می کنند، اغلب هفت عدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five Chinese national team about this, Farina would like to say a lot of heart.
[ترجمه گوگل]پنج تیم ملی چین در مورد این، Farina می خواهم بگویم بسیاری از قلب
[ترجمه ترگمان]پنج تیم ملی چین در این مورد، Farina مایل به گفتن چیزهای زیادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Farina: I know what you mean. Well thats fair. When they got married they had nothing.
[ترجمه گوگل]فرینا: میدونم منظورت چیه خوب این عادلانه است وقتی ازدواج کردند چیزی نداشتند
[ترجمه ترگمان] میدونم منظورت چیه منصفانه است وقتی ازدواج کردند، چیزی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Juan Manuel Fangio and Nino Farina won titles at even more venerable ages and he has the talent, experience and artfulness, some call it low cunning, to make it a success.
[ترجمه گوگل]خوان مانوئل فانجیو و نینو فارینا در سنین ارجمندتر عناوین کسب کردند و او استعداد، تجربه و مهارت دارد که برخی آن را حیله گری کم می خوانند تا آن را به موفقیت برساند
[ترجمه ترگمان]خوان مانوئل Fangio و نینو Farina در سن more عنوان قهرمانی را کسب کردند و او استعداد، تجربه و artfulness را دارد، برخی آن را نیرنگ آمیز می نامند، تا این موفقیت را به موفقیت برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At that time, recalled the scene, Farina is also full of gratitude.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، به یاد صحنه، فرینا نیز پر از سپاسگزاری است
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، the صحنه را به خاطر می آورد، Farina نیز پر از قدردانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, Farina will become Five Chinese national team coach, I have to thank Chengdu.
[ترجمه گوگل]با این حال، فارینا مربی تیم ملی پنج چین خواهد شد، باید از چنگدو تشکر کنم
[ترجمه ترگمان]با این حال، Farina به پنج مربی تیم ملی چین تبدیل خواهد شد، من باید از چنگدو تشکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Abstract Object To identify and detect Dermatophagoides farina (D. f) and Dermatophagoides pteronyssinu(D. p)by Polymerase Chain Reaction (PCR) technology.
[ترجمه گوگل]Object برای شناسایی و تشخیص Dermatophagoides farina (D f) و Dermatophagoides pteronyssinu (D P) توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) فن آوری
[ترجمه ترگمان]چکیده شی برای شناسایی و شناسایی Dermatophagoides farina (D f)و Dermatophagoides pteronyssinu (D (p)از طریق تکنولوژی واکنش زنجیره ای polymerase (PCR)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Farina A . Principles and methods in landscape ecology [ M ]. Landon: Chapman and Hall . 199
[ترجمه گوگل]فرینا ا اصول و روش‌ها در بوم‌شناسی منظر [M] لاندون: چپمن و هال 199
[ترجمه ترگمان]Farina ای اصول و روش ها در اکولوژی چشم انداز [ م ] Landon: چاپمن و هال ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The other showed the farina accumulation existing obstacle in the prophase of pollen maturation.
[ترجمه گوگل]دیگری مانع تجمع فارینا در مرحله بلوغ گرده را نشان داد
[ترجمه ترگمان]دیگری انباشته شدن مانع موجود در the های گرده شناسی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Red rice-kojicidin was prepared by extracting red rice-koji farina with alcohol and dyeing experiment on natural silk was performed using orthogonal method.
[ترجمه گوگل]برنج قرمز کوجیسیدین با استخراج برنج قرمز کوجی فارینا با الکل تهیه شد و آزمایش رنگرزی بر روی ابریشم طبیعی به روش متعامد انجام شد
[ترجمه ترگمان]برنج قرمز - kojicidin با استخراج برنج قرمز - koji با استفاده از روش رنگ آمیزی الکل و رنگرزی بر روی ابریشم طبیعی، با استفاده از روش متعامد تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Farina: What you really mean is that they are at last getting what they deserve.
[ترجمه گوگل]فرینا: منظور شما واقعا این است که آنها بالاخره دارند به آنچه که لیاقتش را دارند
[ترجمه ترگمان]Farina: منظور شما این است که آن ها بالاخره آنچه را که سزاوار آن هستند را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The best adding content of freezing farina yoghourt is: farina 5 %, stabilizers 0. 6 %, milk power 3 %, honey 5 %?
[ترجمه گوگل]بهترین محتوای افزودنی ماست فرینا منجمد عبارت است از: فارینا 5 درصد، تثبیت کننده ها 0 6 درصد، قدرت شیر ​​3 درصد، عسل 5 درصد؟
[ترجمه ترگمان]بهترین محتوای اضافه سازی farina yoghourt این است: farina ۵ % و stabilizers ۰ ۶ %، تولید شیر ۳ %، عسل ۵ %؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am looking for a diet custard pie recipe made with farina.
[ترجمه گوگل]من به دنبال دستور تهیه پای کاسترد رژیمی با فارینا هستم
[ترجمه ترگمان]من به دنبال یک غذای custard که با farina درست شده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be- cause of low fastigiated ratio, the linking intensity of cigarette filter paper is low. So some farina and fibrilla can desquamate from the paper.
[ترجمه گوگل]به دلیل نسبت فستگی پایین، شدت پیوند کاغذ صافی سیگار پایین است بنابراین مقداری فارین و فیبریل می توانند از کاغذ جدا شوند
[ترجمه ترگمان]دلیل نسبت پایین بودن پایین، شدت اتصال کاغذ فیلتر سیگار پایین است بنابراین برخی از farina ها و fibrilla می توانند از این مقاله جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Five from the Chinese national team qualifying round in the process, so far so excited Farina.
[ترجمه گوگل]پنج نفر از تیم ملی چین در مرحله مقدماتی در این روند، تا کنون بسیار هیجان زده Farina
[ترجمه ترگمان]پنج نفر از تیم ملی چین در این روند به دور مقدماتی راه یافته اند، که بسیار هیجان زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارد (اسم)
flour, farina

ارد نرم (اسم)
farina

نشاسته (اسم)
farina, starch

تخصصی

[نساجی] نشاسته سیب زمینی

انگلیسی به انگلیسی

• flour or meal ground from grains

پیشنهاد کاربران

farina ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خُردآرد
تعریف: آرد دانه ریز غلات که درصد نشاستۀ آن بالا است

بپرس