1. The whole situation has become farcical.
[ترجمه گوگل]کل وضعیت مسخره شده است
[ترجمه ترگمان]همه این اوضاع به حالت مسخره ای درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. And some of the more orthodox farcical confusions are well managed.
[ترجمه گوگل]و برخی از سردرگمیهای مضحک ارتدکستر به خوبی مدیریت میشوند
[ترجمه ترگمان]و برخی از confusions farcical more به خوبی اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Indeed, it helps to demolish the farcical notion of general, unitary intelligence altogether.
[ترجمه گوگل]در واقع، به نابود کردن مفهوم مسخره هوش عمومی و واحد کمک می کند
[ترجمه ترگمان]در واقع، به تخریب اندیشه farcical عمومی، واحد اطلاعات واحد کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This represented the honours system at its most farcical, said Mr Wilson's original text.
[ترجمه گوگل]در متن اصلی آقای ویلسون آمده است که این سیستم افتخارات را در مضحک ترین حالت خود نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]متن اصلی آقای ویلسون گفت که این نمایش، نمایش افتخار را در most نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was a farcical trial.
6. It was a strangely farcical routine, and must be extremely tedious to enact day after day.
[ترجمه گوگل]این یک روال به طرز عجیبی مسخره بود، و اجرای آن روز به روز باید بسیار خسته کننده باشد
[ترجمه ترگمان]کاره ای عجیب و غریبی بود، و باید روز بعد هم خیلی خسته کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Formal, stilted, sometimes even farcical are his village elections.
[ترجمه گوگل]انتخابات روستایی او رسمی، خفه شده، گاهی اوقات مضحک است
[ترجمه ترگمان]رسمی، با فیس و افاده، بعضی وقت ها به نظر مسخره میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The inquest has been largely farcical anyway.
[ترجمه گوگل]به هر حال تحقیق تا حد زیادی مسخره بوده است
[ترجمه ترگمان]به هر حال جریان تحقیق تا حد زیادی مضحک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These are more notional than real, as the farcical second show trial of Mikhail Khodorkovsky, a former oil boss and a Putin rival, which is taking place on Mr Medvedev's watch, demonstrates.
[ترجمه گوگل]اینها بیشتر خیالی هستند تا واقعی، همانطور که دومین محاکمه نمایشی مضحک میخائیل خودورکوفسکی، رئیس سابق نفت و رقیب پوتین، که زیر نظر مدودف برگزار می شود، نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این ها more از واقعی هستند، به عنوان دومین نمایش مضحک در مورد میخائیل خودوروکوسکی، یک رئیس سابق نفت و یک رقیب پوتین که در ساعت آقای مدودف در حال انجام است، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One might have laughed at the farcical, imbecile measures that were taken to relieve it.
[ترجمه گوگل]شاید بتوان به اقدامات مسخره و احمقانه ای که برای تسکین آن انجام شد، خندید
[ترجمه ترگمان]ممکن بود به کاره ای مسخره و احمقانه بخندد که برای تسکین آن صورت می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Lucky Jim may survive in the memory as a series of farcical moments, but it is also a tightly plotted novel.
[ترجمه گوگل]لاکی جیم ممکن است به عنوان مجموعه ای از لحظات مسخره در خاطره ها باقی بماند، اما همچنین رمانی است که طرح های محکمی دارد
[ترجمه ترگمان]شانس جیم ممکن است در حافظه به عنوان یک سری از لحظات مسخره زنده بماند، اما این نیز یک رمان کشیده شده محکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And the resolution to this scene is exquisite in its chutzpah and farcical bad taste.
[ترجمه گوگل]و وضوح این صحنه در طعم بد چتزپا و مضحک آن عالی است
[ترجمه ترگمان]و عزم جزم برای این صحنه، عالی و خنده دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No credible system of justice can tolerate such a farcical imbalance of power between contestants.
[ترجمه گوگل]هیچ سیستم قضایی معتبری نمیتواند چنین عدم توازن مسخرهآمیز قدرت بین رقبا را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]هیچ سیستم معتبری از عدالت نمی تواند چنین توازن مسخره قدرت بین شرکت کنندگان را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Descripci ? ? n: Dashan tells the story of his mentor Jiang Kun's farcical attempt at learning English.
[ترجمه گوگل]توصیف؟ ? n: داشان داستان تلاش مضحک مرشدش جیانگ کان برای یادگیری زبان انگلیسی را روایت می کند
[ترجمه ترگمان]Descripci؟ (n): Dashan به داستان مربی خود، attempt Kun در یادگیری زبان انگلیسی می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید