far reaching

/ˈfɑːrˈriːt͡ʃɪŋ//fɑːˈriːt͡ʃɪŋ/

وسیع، گسترده، دارای اثر زیاد، دور رس دوررس، شامل بسی چیزها

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a wide or extensive effect or range.
مشابه: extensive, long, spacious, sweeping

- the far-reaching results of a war
[ترجمه گوگل] نتایج گسترده یک جنگ
[ترجمه ترگمان] نتایج دور از دسترس جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• extensive, comprehensive, having a wide range or effect
far-reaching means affecting something greatly, in many ways.

پیشنهاد کاربران

دامنه دار
دراز مدت
تمام و کمال
دیرین، دیرینه، دور رس
* عمیقا تاثیر گذار
* فراگیر
همه جانبه
جامع التأثیر
بسی
دور از دسترس
گسترده، فراگیر ، وسیع، نافذ، پر نفوذ
extending far in influence, effect, etc. :
the far - reaching effect of his speech.
something that goes on and on and on. It works for anything that covers a lot of territory either in physical space or . conceptually
دور از دسترس
دیر میتونی بهش دست پیدا کنی
پرپیامد، پرتاثیر، پراثر
دست نیافتنی
بسیاری. فراوانی
فراگیر
معنی "گسترده" هم میدهد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس