far from over

پیشنهاد کاربران

🔹 هنوز تموم نشده / خیلی مونده تا تموم شه / ماجرا ادامه داره
🔹 مثال ها:
Although the match seemed settled, the battle was far from over. با اینکه بازی به نظر تموم شده بود، نبرد هنوز ادامه داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

She smiled, but the pain was far from over. لبخند زد، اما درد هنوز تموم نشده بود.
The story is far from over—stay tuned. داستان هنوز ادامه داره—منتظر باش!
The Iran Nuclear Crisis Is Far From Over
🔹 مترادف ها: not finished yet – still ongoing – unfinished – to be continued – long way to go
🔹 ریشه شناسی و کاربرد ادبی:
ترکیب far from adjective یکی از ساختارهای رایج برای بیان تضاد شدید با حالت نهایی یا مطلوبه
در ادبیات، فیلم ها و موسیقی، Far From Over اغلب به عنوان عنوانی دراماتیک برای نشان دادن ادامه ی مسیر یا مبارزه استفاده می شه
مثال معروف: آهنگ "Far From Over" از Frank Stallone در فیلم Staying Alive که نماد مقاومت، امید و ادامه ی راهه

( این قصه ) سر دراز داره
The conflict is far from over
تا حل این اختلاف راه زیادی مانده است.
. . . خیلی مانده تا تمام شود
مثلا
the game is far from over
یعنی : خیلی مانده تا مسابقه تمام شود
دور از ذهن
دور از انتظار