far end
تخصصی
پیشنهاد کاربران
آخر خط/ ناحیه پایانی
انتها ، ته ، تهِ . . . ، انتهای ِ . . . .
برای نمونه :
There was a barn at the far end of the hay meadow, away from the house and the other barns
در انتهای مرغزار یونجه ، دور از خانه و انبارهای دیگر ، انباری وجود داشت.
برای نمونه :
در انتهای مرغزار یونجه ، دور از خانه و انبارهای دیگر ، انباری وجود داشت.
انتهایی ترین قسمت جایی
انتهای. . . ، آخر، ته، دم