far and wide


همه جا، سرتاسر، (به) جاهای دوردست، اینجا و آنجا، درهمه جا، دورودراز

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: over great distances.
مترادف: widely
مشابه: broadly, wide

جمله های نمونه

1. Its branches spread far and wide.
[ترجمه گوگل]شاخه های آن به دور و بر گسترده شده اند
[ترجمه ترگمان]شاخه هایش به دور و گسترده پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He ranges far and wide in search of inspiration for his paintings.
[ترجمه گوگل]او در جستجوی الهام برای نقاشی هایش دامنه وسیعی دارد
[ترجمه ترگمان]او در جستجوی الهام برای نقاشی هایش بسیار گسترده و گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Volunteers came from far and wide.
[ترجمه گوگل]داوطلبان از راه دور آمده بودند
[ترجمه ترگمان]که از دور و وسیع اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They searched far and wide for the missing child.
[ترجمه گوگل]آنها دور و بر کودک گم شده را جستجو کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال کودک گم شده به دور و بر گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People came from far and wide to see the concert.
[ترجمه گوگل]مردم از راه دور برای دیدن کنسرت آمده بودند
[ترجمه ترگمان]مردم از دور می آمدند تا کنسرت را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His fame had spread far and wide.
[ترجمه گوگل]شهرت او به دور و بر گسترده شده بود
[ترجمه ترگمان]شهرتش بیشتر و گسترش پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They have spread their net far and wide in the search for a new team coach.
[ترجمه گوگل]آنها در جستجوی یک مربی جدید تیم خود را به دور و بر پهن کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها تور خود را تا دور و در جستجوی یک مربی جدید تیم گسترش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People came from far and wide to see the house.
[ترجمه گوگل]مردم از دور و بر برای دیدن خانه آمده بودند
[ترجمه ترگمان]مردم از دور می آمدند تا خانه را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His fame spread far and wide.
[ترجمه گوگل]شهرت او در همه جا گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]شهرت او بسیار گسترده و گسترده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her intellect is famed far and wide.
[ترجمه گوگل]عقل او شهرت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]هوش او بسیار مشهور و گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The-billowing smoke of the bonfire swirled those fragments far and wide over the earth.
[ترجمه گوگل]دود وزش آتش آن تکه ها را دور و بر روی زمین می چرخاند
[ترجمه ترگمان]دودی که از آتش موج می زد به دور زمین می چرخید و بر زمین گسترده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Class embers came from far and wide - a dedicated crew.
[ترجمه گوگل]اخگرهای کلاس از راه دور می آمدند - یک خدمه اختصاصی
[ترجمه ترگمان]embers کلاس از دور و گشاد یه تیم اهدا کننده اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And Jaq would spread the hydra far and wide.
[ترجمه گوگل]و جق هیدرا را به دور و بر پهن می کرد
[ترجمه ترگمان]و Jaq hydra را تا دور و وسیع گسترش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Prosperity came to Knock, as pilgrims came from far and wide; and Father Cavanagh kept his ears.
[ترجمه گوگل]رفاه به ناک رسید، زیرا زائران از راه دور می آمدند و پدر کاوانا گوش هایش را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که از دور و راست، همچنان که pilgrims از دور و عریض می آمدند، پدر Cavanagh گوش خود را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• all over, everywhere

پیشنهاد کاربران

از اقصی نقاط جهان
دور و نزدیک
اقصی نقاط
این ور و آن ور
اصطلاحا: ( از همه جا ) دور و نزدیک
( اصطلاح ) :
از هر جهت، همه جا، از مناطق مختلف بسیاری
https://www. merriam - webster. com/dictionary/far and wide
https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/far - and - wide
If people come from far and wide, they come from a large number of places, some of them far away. If things spread far and wide, they spread over a very large area or distance.

بپرس