fantasist


خیال پرداز، پندارشگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who creates fantasies, esp. a writer of fantasies.

جمله های نمونه

1. Singleton was a fantasist who claimed to have a karate blackbelt.
[ترجمه گوگل]سینگلتون یک فانتزیست بود که ادعا می کرد کمربند سیاه کاراته دارد
[ترجمه ترگمان]سینگلتون یک fantasist بود که ادعا کرد a کاراته دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As Gwen, an endearing liar and fantasist, Goldie literally invades Martin's home - and ends up stealing his heart.
[ترجمه گوگل]همانطور که گوئن، یک دروغگو و خیالپرداز دوست داشتنی، گلدی به معنای واقعی کلمه به خانه مارتین حمله می کند - و در نهایت قلب او را می دزدد
[ترجمه ترگمان]\"گلدی\" همانند Gwen، یک دروغگو و fantasist دوست داشتنی است، به خانه مارتین حمله می کند و به سرقت قلب خود خاتمه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Donovan is described as a drifter and a fantasist, changing his name to a character in a 1980's TV mini-series .
[ترجمه گوگل]داناوان به عنوان یک دریفتر و یک فانتزیست توصیف می شود که نام خود را به شخصیتی در یک مینی سریال تلویزیونی دهه 1980 تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک فرد ولگرد و یک fantasist توصیف می شود و نام خود را به یک شخصیت در مجموعه کوچک تلویزیونی دهه ۱۹۸۰ تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The financial fantasist spends money she doesn't have for a life she doesn't lead.
[ترجمه گوگل]فانتزیست مالی پولی را که ندارد برای زندگی ای که ندارد خرج می کند
[ترجمه ترگمان]The مالی پولی خرج می کند که برای زندگی ندارد و رهبری نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many a present day fantasist in Christian fundamentalism reflects this archetype in action.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فانتزیست های امروزی در بنیادگرایی مسیحی این کهن الگو را در عمل منعکس می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روز حاضر در بنیادگرایی مسیحی، این طرح اصلی را در عمل منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fantasist: One that creates a fantasy.
[ترجمه گوگل]فانتزیست: فانتزی آفرین
[ترجمه ترگمان]Fantasist: یکی که فانتزی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They've got to learn that this business is plagued with fantasists and people with grudges.
[ترجمه گوگل]آنها باید یاد بگیرند که این تجارت با خیالبافان و افراد کینه توز است
[ترجمه ترگمان]آن ها باید یاد بگیرند که این تجارت با fantasists و مردم با کینه مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And worse yet, when it changed, it did so with blunt scorn for the fantasists.
[ترجمه گوگل]و بدتر از آن، زمانی که تغییر کرد، این کار را با تحقیر صریح برای فانتزیست ها انجام داد
[ترجمه ترگمان]و در عین حال بدتر از آن، وقتی تغییر کرد، با تحقیر شدید نسبت به fantasists این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This was the performance of a complete Noin the classic mould, a fantasist and a finisher in one package, inspiring his colleagues with a flow of nimble-witted, technically flawless interventions.
[ترجمه گوگل]این اجرای یک قالب کلاسیک کامل Noin، یک فانتزیست و یک تمام کننده در یک بسته بود که الهام بخش همکارانش با جریانی از مداخلات زیرک و از نظر فنی بی عیب و نقص بود
[ترجمه ترگمان]این اجرای کامل یک قالب کلاسیک، یک fantasist و یک نفر در یک بسته بود، و همکارانش را با جریانی از مداخلات nimble و فنی و بی نقص به همکارش الهام بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was beautiful, clever, witty, effective, a merciless realist. . . it is harder to perceive what Anne saw in Mac. . . for all his gifts and charm, Mac was a fantasist of heroic proportions.
[ترجمه گوگل]او زیبا، باهوش، شوخ، موثر، یک رئالیست بی رحم بود درک آنچه آن در مک دید سخت تر است مک با وجود تمام هدایا و جذابیتش، یک فانتزی با ابعاد قهرمانانه بود
[ترجمه ترگمان]او زیبا، باهوش، بذله گو، باهوش، و واقع بین بود … درک آنچه آن در مک برای تمام gifts و جذابیت خود می دید دشوارتر بود، مک a از نسبت های قهرمانانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Which is why people chose to call her a gossip, when she was really a fantasist.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که مردم ترجیح می‌دهند او را شایعه کنند، در حالی که او واقعاً یک خیال‌پرداز بود
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل مردم تصمیم گرفتند که او را شایعه کنند، در حالی که او واقعا یک fantasist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who writes fantasies (music, literature)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fantasize
✅️ اسم ( noun ) : fantasy / fantasist
✅️ صفت ( adjective ) : fantastic
✅️ قید ( adverb ) : fantastically
a person who imagines or dreams about something desired

بپرس